جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
معماري قاجار و بناي شمس العماره
-(7 نفر) 
معماري قاجار و بناي شمس العماره
بازدید 870
گروه: دنياي فن آوري
هنر ايراني در زمان قاجار به واسطه ارتباط اين دوره با غرب پيشرفت چشم گيري داشته و هنرمندان زيادي در اين دوران به اروپا و كشورهاي غربي سفر مي كنند. به خاطر همين به نوعي قاجاريه را سرآغاز مدرنيته در ايران مي دانند. روند اين پيشرفت در زمان ناصرالدين شاه سريع تر مي شود و هنر ايراني گام هاي بلندي در زمان اين شاه قاجار بر مي دارد

اساسا به چه نوع معماريي، معماري دوره قاجار گفته مي شود.؟

معماري دوره قاجار، با توجه به خود معماران و شايد كارفرماها در شهرهاي مختلف و بر اساس اقليم آن شهرها متفاوت است. مثل تمام دوران ها، در مناطق بياباني و كويري به يك شكل بوده، و در مناطق كوهستاني به شكل ديگر. غرب و شرق و شمال و جنوب از لحاظ معماري با هم متفاوت بودند، هر چند مربوط به يك دوره باشند. اين يك قاعده است و ما وقتي بناها را با هم مقايسه مي كنيم بيشتر متوجه اين تفاوت ها مي شويم. به عنوان مثال مصالح يكي از موارد تاثير گذار در معماري هر منطقه بوده است. مثلا در مناطق كويري بر اساس مصالحي كه آن منطقه دارد از «كاه گل»‌استفاده شده است، و وقتي به شهرستانك مي رويد بناها و مصالح متفاوت مي شود. و يا در تهران به خاطر اين كه پايتخت هم بوده نه تنها مصالح تغيير مي كرده، كه از بهترين معماران نيز استفاده مي شده است. معماري دوره قاجار در كنار تاثيرپذيريي كه از معماري دوره اسلامي داشته، يك سري ابتكاراتي هم به خرج داده است.
مثلا در دوره قاجار براي پوشش بام، نياز به يك سري ابتكاراتي داشتند و با توجه به دهانه ساختمان و مصالحي كه داشتند اين ابتكارات را به خرج مي دادند. در دوره قاجار اگر توجه كنيد متوجه مي شويد كه بيشتر از پوشش شيرواني استفاده شده است تا بتوانند دهانه هاي بزرگ را هم پوشش بدهند. مثلا در مجموعه كاخ گلستان، «سفره خانه» را داريم كه دهانه آن 16 متر است. معماري آن زمان تا آن موقع چنين دهانه وسيعي نداشته است و فلز هم موجود نبود تا از آن طريق اين دهانه پوشش داده بشود. اما وقتي به عقب بر مي گرديم، به زمان معماري اسلامي و حتي قبل تر، مي بينيم كه پوشش ها را به شكل گنبد در مي آوردند. براي اين كار ضلع هاي دهانه را آن قدر زياد مي كردند، مثلا اگر چهار ضلعي بود، هشت ضلعي مي كردند يا هشت را شانزده تا به دايره نزديك بشود و بتوانند گنبد را روي آن سوار كنند.
آن چه كه از شكل شمس العماره مي توان تشخيص داد اين است كه معماري آن كمي از معماري اسلامي فاصله گرفته و تا حدودي از معماري غربي تاثير پذيرفته. و البته اين به جا هم بوده زيرا در زمان ناصرالدين شاه اين تاثيرپذيري وجود داشته است.
تاثيراتي كه در آن دوران (قاجار) از معماري اروپا و غرب گرفته شد، تاثيراتي در فرم معماري است و در روش كار و ساخت بنا تاثيري نگذاشته است. ناصرالدين شاه در سفري كه به اروپا داشته است با مشاهده ساختمان هاي بلند و بعدها عكس هاي آنها علاقه مند مي شود كه يك بنايي مثل آن ساختمان ها بسازد. اما در اين ميان نكته جالب توجه اين است كه معمار ايراني دانش اروپايي ها را نداشته است، و اين دانش را خودش به وجود مي آورد كه چگونه مي تواند ساختمان به اين مرتفعي به وجود بياورد آن هم با توجه به مصالحي كه ما در ايران داشتيم و اين كه چگونه مي توان با مصالح سنتي مان پنج طبقه ساختمان را روي هم بنا كنند. اما اين كار را يك معمار ايراني انجام داد به نام «محمد كاشي»، و به هيچ وجه از مهندس و معمار اروپايي استفاده نشد. آن زمان، زماني بود كه تازه فلز وارد ايران شده بود و بنا بر گفته هاي ديگران شمس العماره اولين بنايي بود كه در آن از فلز استفاده شده است.
باقي خانه ها از «توفان» و چوب و كاه گل استفاده مي كردند. از آن جايي كه ما در ايران تا آن زمان بنايي به اين بلندي نداشته ايم در شمس العماره براي سوار كردن طبقات از شيرواني استفاده كرده اند. كه صرفا براي تفكيك طبقات استفاده شده است. نكته جالب اين معماري در همين است. براي نگهداري ساختمان از «خرپا» استفاده كرده اند و بعد بالاي آن خرپا را سطح مسطح گذاشتند كه طبقه بالايي را روي آن بنا كنند. اين از نكات بسيار بسيار جالب معماري شمس العماره است در واقع آن جا از «خرپا» براي برپايي صرفا شيرواني اي كه بارش باران و برف را هدايت كند استفاده نشده است و از اين طريق مي خواستند فشاري كه از بالا هدايت مي شده را به ديوارها منتقل كنند. اين خيلي جالب است كه در آن زمان به وسيله چند چوب و خرپايي كه بنا كرده اند طي محاسباتشان آن را به شكلي قرار داده اند كه تا امروز اين ساختمانرا برپا نگه داشته است. براي ساخت اتاق هاي طبقه بالاتر نيز از تكنيك معماري مناره استفاده شده است. شما اگر به مناره هاي مساجد نگاه كنيد متوجه اين موضوع مي شويد كه در ابتداي مناره از قطرها بزرگ استفاده كرده اند و هر چه قدر كه بالاتر رفته اند قطر ديوارها كمتر مي شود. اين به خاطر ايجاد وزن كمتر روي مناره است، چون آنها حساب زلزله را هم مي كردند و از اين طريق استحكام بنا را بيشتر مي كردند. در شمس العماره نيز چنين كاري انجام داده اند، و هر چه قدر ساختمان به طرف بالا مي رود جمع تر مي شود. يعني يك سري محاسبات مقاومت در برابر زلزله هم انجام داده اند. بايد اعتراف كنم كه ما امروز هم در محاسباتمان راجع به اين كه آنها چگونه فكر مي كردند حيران مي مانيم. اين خيلي عجيب است كه چگونه يك بناي پنج طبقه اي مثل شمس العماره را با مصالح سنتي مثل آجر، كاه گل و ساروج بنا كرده اند و تا امروز هيچ چيز نتوانسته آن را تخريب كند.

معماري دوران قاجار با معماري دوران زنديه چه تفاوت هايي داشته است؟

معماري دوران زنديه با معماري دوره قاجاريه خيلي بهم نزديك اند طوري كه در دوران قاجار تخت مرمر را كه مي سازند، «آقا محمدخان» دستور مي دهد به شيراز بروند و قصر وكيل را ويران كنند و تمام اجزا و تزيينات آن را به آن جا بياورند و نصب كنند. ستون ها و درهاي خاتمي كه در تخت مرمر مي بينيد مربوط به همان دوران است. در زمان قاجار ما آينه كاري هاي زيادي مي بينيم كه در زمان زنديه خيلي كمتر استفاده مي شده است. كاشي كاري را كه ابتدا در هر دو دوران داشتيم ولي نوع آن فرقي مي كرده است. مثلا در زمان قاجار رنگ «زرد» رنگ شاخص كاشي هاي آن دوره بوده است. يعني شما با ديدن رنگ زرد در كاشي مي فهميد كه اين كاشي قاجاري است. در حالي كه رنگ شاخص كاشي در دوره زنديه‌ «صورتي» است. ولي از لحاظ ظرافت كاشي ها در دوره قاجار، طراحي آنها كمي ضعيف تر مي شود. البته مواردي را داريم كه خيلي خوب هم كاشي كاري شده اند، مثل مسجد «سپه سالار» كه كاشي كاري قاجاري با كيفيت و ظريفي دارد. كاشي كاري هفت رنگ شمس العماره خيلي كيفيت عالي ندارد. ولي حجاري هاي دوره قاجار بسيار عالي بود و حجارهاي قابلي داشتند. البته از قبل هم حجاري در ايران بود، و كساني بودند كه اين كار را مي كردند، اما در دوره قاجار، به خصوص ناصرالدين شاه هنرمندان بسيار خوبي در بخش حجاري وجود داشتند و خيلي ظريف و عالي كار مي كردند. منفكر مي كنم برجسته ترين هنرمندان آن زمان كه روي ابنيه ها كار مي كردند حجارها بودند. در كنار حجارها، هنرمندان خوبي هم بودند كه روي چوب خاتم كاري و معرق كاري مي كردند. اينها جزو هنرهاي بسيار خوب زمان قاجار بود. در كنار آينه كاري گچ بري هم در كاخ شمس العماره استفاده شده است. نقاشي هاي بسيار خوبي هم از آن زمان به جا مانده است كه در زمان قاجار صورت مي گرفته و بسيار عالي بودند.

آيا نامي از هنرمندان اين كارها هم ذكر شده است؟

در اين بنا (شمس العماره) تنها نام معمار آمده است، و نام هنرمندان ديگر به ندرت ذكر شده است. در واقع در زمان قاجار به ندرت ديده شده است كه نام هنرمندان ديگر روي بنا ذكر شده باشد، مگر اين كه روي كارشان نامشان ذكر شده و به ثبت رسيده باشد. اما در شمس العماره غير از چند نمونه معدود نامي از هنرمندان تزييني كاخ نيامده است.
در معماري دوره اسلامي با شكلي از بناي ساختمان به صورت بداهه مواجه هستيم. با توجه به اين موضوع كه شمس العماره از لحاظ معماري كمي با معماري اسلامي متفاوت است، آيا هنگام ساخت آن نقشه ايي هم طراحي شده بود؟
ناصرالدين شاه سفري به اروپا داشته و در بازگشتش به ايران بنايي را با ارتفاع زياد درخواست مي كند ( همان گونه كه در اروپا ديده بود). ولي مشخصه آن را كه چگونه و چه شكلي بايدداشته باشد ذكر نمي كند. در كنار اين موضوع معماران ما در آن زمان از ابتدا مي دانستند كه چه چيزي مي خواهند بسازند و چيزي را روي كاغذ نمي آوردند. در واقع انتهاي كار در ذهنشان بود و شايد در ابتداي كار چهار تا خط هم مي كشيدند، اما انتهاي كار را مي دانستند و آن خط ها هم هيچ گاه نمي توانست حكم نقشه را داشته باشد. معماري آن زمان معماري اي بود كه به واسطه روش كار به استاد كار توضيح داده مي شد كه چگونه عمل كند، نه با نقشه و اين قبيل چيزها.

شمس چقدر ارتفاع دارد؟

ارتفاع اين بنا بدون حساب كلاه فرنگي 25 متر و با كلاه فرنگي 30 متر است. و ما تا آن زمان در تهران چنين بناي بزرگي نداشتيم. در ضمن شمس العماره بلندترين بناي اين مجموعه، يعني كاخ گلستان نيز هست. خصوصا آن زمان كه دود و آلودگي نبوده و وقتي داخل كلاه فرنگي مي نشستند مي توانستند كل تهران را ببينند. در حال حاضر هم وقتي به كلاه فرنگي مي رويد مي توانيد همه جار را ببينيد.

عمارت شمس العماره به چه منظور ساخته شد و اساسا كاركرد آن چه بود؟

فضايي كه ما اكنون در مجموعه كاخ گلستان شاهد آن هستيم، بر اساس همان اصطلاح آن زمان كه فضاي اندروني و بيروني گفته مي شد، فضاي بيروني است و فضاي اندروني براي خانواده بود و فضاي بيروني براي مهمان. اندروني كه حرم سرا هم شامل آن مي شده همان بخشي است كه در حال حاضر وزارت دارايي در آن قرار دارد كه تخريب شده و چيزي از آن باقي نمانده است. در بيروني بيشتر مسايل تشريفاتي براي مهمان ها در نظر گرفته شده است.
شمس العماره هم به همين منظور ساخته شد و جالب است بدانيد در پشت عمارت دري وجود دارد كه به خيابان ناصرخسرو منتهي مي شد. در واقع، در مجموعه كاخ گلستان بناهاي موجود بر اساس يك كاركردي ساخته شده اند. مثلا عمارت بادگير (كه البته قبلا هم در معماري ما وجود داشت) از چندين مناره تشكيل شده است كه در قسمتي به واسطه وجود دريچه هاي ضربدري ما را به داخل ساختمان هدايت مي كرده و به نوعي تهويه هوا بوده است. از اين عمارت براي روزهاي تابستان استفاده مي كردند. مثلا تاج گذاري مظفرالدين شاه به خاطر اين كه در تابستان بوده و در عمارت بادگير صورت گرفته است.
به خاطر همين غير از تابستان در فصل هاي ديگر دليلي نداشته كه از آن جا استفاده كنند. اما شمس العماره يك چنين چيزي نداشت. شمس العماره براي تشريفات مهمان ها استفاده مي شده و بيشتر از طبقات پايين آن استفاده مي كردند. و طبقات بالايي بيشتر به خاطر اين ساخته شده بود كه مي گويند عصرها ناصرالدين شاه از طريق آن به كلاه فرنگي مي رفته و در حالي كهبستني اي مي خورده اطراف را هم نگاه مي كرده و بيشتر جنبه تفرج گاه داشته تا رفت وآمد. چون رفت و آمد آن هم خيلي سخت است و پله هاي خيلي مرتفعي دارد كه حدود چهل ياچهل و پنج سانت است. البته اين هم دليل داشته با توجه به عرضي كه اين پله ها دارد بايد به پاگردها و پله ها يكسان مي انديشيدند به خاطر همين اگر مي خواستند ارتفاع پله ها را كمتر كنند مجبور مي شدند كه عرض پله ها را زياد كنند كه به آنها جواب نداده است.
در شمس العماره براي ورود به تالار اصلي از گوشواره استفاده شده است كه مشابه آن را در عمارت خلوت كريم خاني هم مي بينيم. چرا در شمس العماره با اين كه رو به روي عمارت ايواني ساخته شده باز هم در گوشواره استفاده كردند؟
همان طور كه مي دانيد دو تا گوشواره دارد كه در دو طرف بنا قرار دارد و تالار و فضاي اصلي وسط اين گوشواره هاي قرار گرفته است. ما مشابه اين معماري را در تخت مرم داريم كه از دوران زنديه باقي مانده است و اين همان تاثيري است كه معماري دوره قاجار از زنديه گرفته است. در تخت مرمر يك ايواني را مي بينيد كه از دو طرف به وسيله گوشواره ها به اين ايوان راه دارد. همين شكل معماري را در عمارت بادگير هم داريم. در واقع سه عمارت با يك شيوه معماري: تخت مرمر يا همان خلوت كريم خاني كه براي دوران زنديه است، عمارت بادگير كه فتحعلي شاهي است و شمس العماره كه در زمان ناصرالدين شاه ساخته مي شود. اما گفتني است كه ابتدا وقتي ناصرالدين شاه اين عمارت را مي سازد به تبعيت از معماري غربي ورودي اصلي از طريق پله هايي كه در مقابل ايوان ساخته شده بودند انجام مي گرفته با اين كه گوشواره ها هم بودند. ولي وقتي از حياط مي آمديد از طريق پله هاي وسيعي كه جلوي ايوان قرار داشته وارد تالار اصلي مي شديد. همان زمان با توجه به اين كه هميشه فرهنگ بر روي معماري ما تاثير گذاشته است اين پله ها را حذف مي كنند تا كسي مستقيما وارد فضاي اصلي نشود. اين مساله در خانه هاي معمولي هم رعايت مي شده است.
وقتي وارد اين خانه ها مي شويد ابتدا يك هشتي وجود دارد، و اين هشتي طوري ساخته شده است كه وقتي شما وارد آن مي شويد نمي توانيد داخل ساختمان را ببينيد، و حتما بايد از داخل هشتي عبور كنيد تا داخل را ببينيد. در عمارت شمس العماره به جاي آن هشتي از اين گوشواره ها استفاده شده كه همان كارايي را دارد.
از آن جايي كه عمارت شمس العماره جهت دار است، گوشواره هاي شمالي و جنوبي دارد، و از يكي از گوشواره ها مسيري دارد كه مي توانيد از طريق آن وارد طبقات بالاتر شويد. اين هم دليل داشته است. زمين شمس العماره مستطيل كامل نيست و يك مقداري قناسي دارد. همين كجي باعث شد تا در آن قسمتي كه عرض بيشتر دارد پله ها را بگذارند و از بقيه فضا براي ساختن اتاق ها استفاده كنند. به خاطر همين براي رفتن از اين طرف شمس العماره به آن طرف در طبقات بالايي بايد از پشت بام ها بگذريم.
با توجه به اين نكته كه شمس العماره بر اساس بعضي از طرح هاي ساختمان هاي مرتفع اروپايي ساخته شده، اما از مصالح سنتي در آن استفاده شده است. چرا؟
مصالحي كه در ساختن شمس العماره از آن استفاده شده است عبارتند از آجر ، خشت، كاه گل، ساروج و... كه ساروج نوعي ملات تركيبي از گرد آهك خالص _ خاكستر _ ماله بادي و مقدار كمي لويي (گل ني) بوده است و خيلي محكم عمل مي كرده و شايد استحكام آن به اندازه سيمان باشد. از آهك در معماري شان خيلي استفاده مي كردند، مخصوصا در پي ساختمان ها، چون اين شفته آهك باعث استحكام بيشتر ساختمان مي شود و هر چه رطوبت به آن بخورد محكم تر مي شود. بر خلاف گچ كه هر چه رطوبت به آن بخورد زودتر از بين مي رود. مثلا ما در حمام هايمان آهك بري داريم و اين به خاطر همان رطوبت است كه باعث استحكام هر چه بيشتر آهك مي شود. از ديگر مصالح استفاده شده چوب است كه حتي براي اتصال ديوارها نيز از چوب استفاده مي كردند. روي پوشش هايشان از ورق استفاده مي كردند كه به صورت مس بوده و آن را به وسيله كوبيدن به دست مي آوردند. البته جلوتر و در زمان پهلوي از ورق گالوانيزه استفاده مي كردند.
سوالي كه اين جا پيش مي آيد اين است كه شمس العماره تماما در نماي بيروني از آجر استفاده شده است. آجر از چه زماني وارد مصالح ساختماني ما شده است؟
ساخت آجر به سال هاي بسيار دور باز مي گردد. چادرنشين هايي كه در كنار رودها به كار گله داري مشغول بودند مي ديدند كه در اثر نفوذ آتش گل هاي كنار آتش پخته شده و در واقع نحوه پيدايش آجر چنين بوده است. هم زمان در ساخت برج بابل خشت زدن و پختن آجر به وسيله بابلي ها ابداع شد و به همين سبب نام آجر كه يك واژه بابلي است در اغلب زبان ها به همين نام مشهور گشت؛ سپس توسط كلداني ها پخت آجر به تكامل رسيد. قابل ذكر است كه آجرهاي اوليه بدون قالب و نظير بالش ساخته مي شدند. بناي «چغازنبيل» مربوط به 1250 سال قبل از ميلاد، اسكلت اش از آجر و سنگ و خشت است. به طور كلي صنعت آجرپزي در عهد پيش از هخامنشي در ايران تكامل يافت و در دوره هخامنشي پخت آجرهاي لعاب دار معمول گرديد. ودر دوره سلجوقي از آجر به عنوان مصالح اصلي براي كليه بناهايي چون كاروانسراها، آب انبارها، بناهاي شاهي، مساجد، برج ها و مقبره ها استفاده مي شده است. آجر در دوره ايلخاني‌ براي پوشش طاق ها و گنبد ها استفاده مي شده و در دوره هاي بعدي نيز به عنوان مصالح اصلي در بناهاي ايراني كاركرد داشته كه همچنان هم ادامه دارد.
با توجه به سطح مسطح شمس العماره چرا در ساختن اين عمارت گنبد كه از نشانه هاي معماري اسلامي است حذف شده و ديگر اثري از آن نيست؟
بنا كردن گنبد كار خيلي مشكلي است، و ما امروز كساني كه بتوانند گنبد را بنا كنند نداريم و اگر باشند هم خيلي عده كمي هستند و همه آنها پير شده اند. به هر حال گنبد زدن يك سري محاسباتي مي خواهد كه شايد همه ما بتوانيم روي كاغذ بياوريم، اما اجراي بسيار دشواري دارد. وقتي مي خواستند مسجد دانشگاه شريف را بسازند، قصد بنا كردن گنبدي را داشتند كه خيلي به شكل بر مي خورند. نهايتا رفتند و يك استاد كار آوردند تا بتواند اين كار را انجام بدهد. البته در اين مجموعه هم گنبد وجود دارد، مثل «تالار سلام» كه از اين پوشش استفاده شده است ولي كاملا گنبد نيست و روي آن را پوشش شيرواني زده اند. البته شيرواني راحت تر آب را هدايت مي كند و نيازي به رسيدگي ندارد. گنبد به لحاظ عايق كردن بسيار دشوار است و با عايق هاي قيرگوني نمي توان آن را عايق كرد. در پوشش شيرواني دوره قاجار آب از طريق شيرواني ها به راحتي حركت مي كرده و از طريق ناودان هايي ورقي به زمين هدايت مي شده است و در جايي كه اين پوشش ورق را نداشتند، مثل زمان زنديه از فضايي با پوشش سنگي استفاده مي كردند.
ما مي توانيم شمس العماره را آخرين اثر معماري ايراني و سرآغاز معماري تاثير گرفته از غرب بدانيم؟
تقريبا البته بايد بدانيم كه آيا آخرين بنا بوده يا نه. ولي مي توانيم آن را سرآغاز معماري تاثير گرفته از غرب بدانيم. چون قبل از آن عمارت بادگير را داريم كه كاملا يك معماري ايراني است. ما قبلا در معماري ساختمانهايمان از ستون هاي سنگي و گچي استفاده مي كرديم، ولي در شمس العماره حتي ستون فلزي داريم، و اين دقيقا برمي گردد به همان زماني كه فلز وارد معماري اروپايي مي شود. در معماري قبل از شمس العماره براي ساختن حفاظ ها از چوب استفاده مي كردند، ولي در شمس العماره ريخته گري و چدن استفاده شده است. اينها به ما نشان مي دهد كه اين عمارت به شدت از غرب تاثير گرفته است. همين ارتفاع دادن به ساختمان يكي ديگر از نشانه هاي اين تاثيرپذيري است. در واقع در زمان قاجار هنر و فرهنگ ايران شروع به تاثير پذيري از غرب مي كند. مثل نقاشان و ديگر هنرمندان ما در آن زمان. مثل كمال الملك كه به اروپا مي رود و پرسپكتيو را وارد نقاشي ما مي كند. شمس العماره هم شروع اين تاثيرپذيري است ولي همچنان بر خلاف كاخ ابيض، معماري آن ايراني است.

ساختن اين عمارت چقدر به طول انجاميده است؟

معيرالممالك به وسيله معماران و استادكاران آن زمان به مدت دوسال يعني از سال 1282 ه.ق ساخت اين عمارت را شروع كرده و تا سال 1284 ه.ق به طول مي انجامد. اين بنا حدود 140 سال پيش ساخته شده است.
مرمت اين كاخ از چه زماني آغاز شد، و براي مرمت آن چه كارهايي انجام دادند؟
طبق مدارك و تصاوير و عكس هايي كه ديده شده و گزارش هاي مکتوب مرمت اين جا تقريبا مربوط به سال 1360 است. البته قبل از اين هم يك دوره اي مرمت شده است، ولي نه به آن صورت، در دهه 60 يك سري كار اساسي روي آن انجام مي دهند. بخش هايي كه داشته تخريب مي شده را دوباره بازسازي كردند و در بخش هايي با تير آن از فرو ريختن ديوارها جلوگيري مي كنند. برج ساعت در حال ويراني بوده كه محتويات داخلي اش را فلز مي كنند و دوباره دورش را آجر مي چينند.
آن بخشي كه پوشش چوبي داشته را تعويض مي كنند و طاق ضربي مي كنند. اين كارها در سال هاي 60 تا 65 انجام مي گيرد. بخش مرمت اين كاخ هم در همان زمان انجام گرفت و بعد از آن كار خاصي روي آن انجام نشد. تا سال 1377 يا 78 كه يك سري پله هايي كه در زمان پهلوي به بنا اضافه شده بود (مقابل ايوان) حذف كردند. چون اصلا به معماري اين بنا هم نمي خورد. بعد از حذف اين پله ها طبق همان كاشي هايي كه در زمان قاجار بعد از حذف آن پله هاي ابتدايي روي ديوار كار شده بود آن مقدار كاشي را كه در انبار داشتيم نصب كرديم، و بقيه را نيز سفارش داديم تا به همان شكل برايمان بسازند.
< منبع:
http://khakzad.com

/الف
اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس