جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


خطر رؤيا زدگي
-(7 نفر) 
خطر رؤيا زدگي
بازدید 440
گروه: دنياي فن آوري
خيره‏شدن به آفتاب رؤيا، خطر رؤيازدگي را به دنبال دارد. دختري که تب و تاب سال‏هاي پس از بلوغ را تجربه مي‏کند، عاشق خيال‏پردازي است؛ و فرو رفتن در عالم خيال و رؤيا نيازمند سکوت و آرامش است. تنهايي و انزواي دختر نوجوان، راهي است که او را يکسر به قصر خيال مي‏رساند. ساختن اين قصر رؤيايي در خانه امکان‏پذير است. مي‏توان از افراد خانواده فاصله گرفت و به گوشه‏اي دنج و خلوت خزيد؛ اما در مدرسه و کلاس درس اين قصر رؤيايي چندان دوام نمي‏آورد. فرياد سرزنش‏آميز خانم معلم، نگاه دخترک را از آسمان پشت پنجره جدا مي‏کند و به مساحت محدود مربع و مستطيل پيوند مي‏زند. هيچ کس نمي‏خواهد دختر در جهان آرزوهاي زيباي خود بماند. مادر با تحکم او را به شستن ظرف‏ها مي‏خواند و معلم او را به حفظ‏کردن فرمول‏هايي وامي‏دارد که هيچ کدام فرمول زندگي نيست. دختر اما تضاد ميان جهان واقعيت و جهان رؤياهاي خويش را در مي‏يابد و بيش از پيش وابسته جهاني مي‏شود که ساخته و پرداخته ذهن خويش است. بيزاري از درس و مشق و تکليف، نخستين نشانه بيماريِ همه‏گير رؤيازدگي است. آنچه کتاب‏هاي درسي مي‏گويند با آنچه دختر از زندگي مي‏خواهد، تفاوتي از زمين تا آسمان دارد. حواس‏پرتي و عدم تمرکز به هنگام درس‏خواندن، ويژگي مشترک بسياري از نوجوانان است. اُفت تحصيلي نتيجه خيال‏پروري‏هايي است که فرصت خواندن کتاب‏هاي درسي را از دختر و هم‏کلاسي‏هايش مي‏گيرد و مطالعه گاه و بيگاه رمان‏هاي عاشقانه را جايگزين آن مي‏کند. حال و هواي غير واقعي و تخيل مبتذل اين گونه رمان‏ها، رؤيابافي دختر را تقويت
مي‏کند.
زماني که ذهن از رؤياها انباشته شود، به دنبال معادلي واقعي براي تصاوير خيالي مي‏گردد. خويشاوندان و دوستان بايد شبيه قهرمانان داستان‏ها رفتار کنند.
عشق، رفته رفته از راه مي‏رسد. در آغاز، موضوع مشخصي براي عشق‏ورزي‏هاي ساده‏انگارانه دختر وجود ندارد. او در دفتري که آن را «دفتر خاطرات» مي‏نامد، از عشق مي‏نويسد و مي‏سُرايد اما هنوز نه با مفهوم عشق آشناست و نه با چهره آرماني عاشق. عشق براي دختري که جان و جسم خويش را در فصل بلوغ دگرگون مي‏بيند، در شعر جلوه‏گر مي‏شود. او هنوز عاشق نيست، اما دفتر خاطراتش سرشار از شعرهاي عاشقانه و تصاوير پررنگِ قلب تيرخورده و غروبِ غمگين است.
عشق براي دختر نوجوان در آغاز واقعيتي زميني نيست. عشق، حسي است شبيه وابستگي که از ميان تصاوير خيال‏برانگيز شعر و ترانه و رؤيا بيرون مي‏آيد و دختر را وامي‏دارد تا به دنبال نمونه‏هاي آن در جهان پيرامون بگردد. درست به همين دليل هنگام عبور از کوچه و خيابان نگرانِ نگاههايي است که ممکن است يکي از آنها نگاه همان عاشق افسانه‏اي باشد. قدرت تخيل را در ساختن و پروراندن يک «عشق بيمارگونه» بايد جدي گرفت. عشقي که دختر را تا مرزهاي توهم و بيماري پيش مي‏برد. عوارض اين بيماري در تغييرات جسماني و رفتاري به خوبي قابل مشاهده است. عشق خودساخته، بسياري از دختران نوجوان را گرفتار تنهايي، اضطراب و پرخاشگري مي‏کند. دختر، ميان واقعيت و رؤيا سرگردان است. مي‏خواهد رؤيايي واقعي داشته باشد. دوست دارد مرد مهربان و خوش‏چهره فيلم‏ها و قصه‏ها را در محله آشناي خودشان ملاقات کند؛ اما اين گونه نمي‏شود. پسرهاي متلک‏پران محله چيزي از عشق نمي‏دانند و به مردان جاافتاده خوش‏لباس و خوش‏زبان هم نمي‏شود اطمينان کرد. زمان درازي لازم نيست تا دختر به بيهودگي و بي‏حاصلي عشقِ بي‏معشوق خود پي ببرد. او خيلي زود خودش را با خشونتِ واقعيت هماهنگ مي‏سازد. هر چند ممکن است براي رسيدن به اين مرحله از شناخت و آگاهي، بهايي سنگين بپردازد.
اضطراب و بدخُلقي، زاييده عدم تطابق آرزوهاي دروني با واقعيت‏هاي بيروني است. دختري را که کودکانه دل به رؤيا سپرده است با خشونتي که ويژگي جهان بزرگسالان است، از خواب خوشِ قصه‏ها بيرون مي‏کشند تا چشماني بيدار و واقع‏بين به تماشاي آدم‏هاي اجتماع بنشيند؛ آدم‏هايي که اصلاً شبيه آدم‏هاي داستان‏ها نيستند. بيماريِ ناگهاني و روبه‏روشدن با واقعيتي که نه زيباست و نه قابل اعتماد، بر اضطراب دختر دامن مي‏زند. او آشکارا از ديدن واقعيت مي‏ترسد. پيامد ديگر اين آگاهي و بيداريِ ناگزير، پرخاشگري است. مدت زماني طول مي‏کشد تا دختر، رؤياهاي آن دفتر خاطراتِ پرسوز و گداز را فراموش کند و با چهره‏هاي بيگانه‏اي که در زندگي روزمره مي‏بيند، کنار بيايد. اين مدت زمان، همان دوراني است که مادرها را دلواپس و نگران مي‏کند. دختر، حاضرجوابي مي‏کند، تنبل است، دل‏نازک و زودرنج شده است. رغبتي به درس‏خواندن نشان نمي‏دهد، زياد مي‏خوابد، خواهر کوچکش را کتک مي‏زند، رودرروي پدر مي‏ايستد، دشنام مي‏دهد، فرياد مي‏کشد، گريه مي‏کند و ... .
گلايه‏هاي والدين معمولاً مربوط به همين دوران است. دوراني که دختر براي گذشتن از بحرانِ موقت آن نيازمند يک راهنماي همدل و همراه است. تنها ماندن در مرحله گذر از رؤيا به واقعيت، تهديدي جدي براي فصل دخترانگي است.
منبع:پيام زن
اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس