جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تربيت دينى فرزندان
-(141 Body) 
تربيت دينى فرزندان
Visitor 720
Category: دنياي فن آوري

واقعيت‏ها و بايسته‏ها

يکى از شاخصه‏هاى نظام‏هاى دينى توجه به واقعيت‏ها پيش از بيان مسئوليت‏ها است . اساسا در ميان نظامهاى تربيتى، آن سيستمى موفق‏تر است که پيش از بيان «بايدها و نبايدها» به «هست‏ها و نيست‏ها» توجه نمايد . بنابراين بر ما لازم است که با غرايز، روحيات، عواطف، احساسات، نيازها و ابعاد مختلف فرزندان خود آشنا شويم و در همان قالب‏ها به برنامه‏ريزى براى تربيت دينى آنهابپردازيم .

الف) سن مناسب براى آغاز برنامه‏هاى تربيتى

از آنجا که بنابر مطالعات روان‏شناختى و آموزه‏هاى دينى، عوامل مختلف وراثتى و ژنتيکى و حتى محيطى از آغاز شکل‏گيرى نطفه بر انسان تاثير به سزايى دارند، بايد از دوران انتخاب همسر و حتى پيش از آن براى برخوردارى فرزندان آينده‏مان از تربيتى سالم و مناسب، زمينه‏سازى نماييم . (1) بر همين اساس، پيامبر اکرم ص از ازدواج با همسران ناشايست نهى فرموده و فرزندان به دنيا آمده از آنها را تباه شده و از دست رفته مى‏شمارد . (2) اميرمؤمنان عليه السلام نيز خصلت‏هاى زشت و زيبا در روح و روان انسان‏ها را متاثر از شير مادران‏شان مى‏داند . (3) آزمايش‏هاى تجربى در اين زمينه نيز اين واقعيت را تاييد مى‏کند که انسان از دوران جنينى نسبت ‏به محيط و صداهاى مختلف اطراف خود حساس بوده و به خصوص از مادر و سخنان و روحيات وى تاثير مى‏پذيرد . (4) به همين دليل، در اسلام به پدران سفارش شده است که از روزى حرام اجتناب ورزند و آداب ويژه‏اى را به هنگام هم‏بسترى رعايت کنند .
به مادران نيز توصيه شده که در دوران باردارى، مراقب انديشه‏ها و رفتارهاى خويش بوده، همواره در طهارت جان و پاکيزگى تن و روان تلاش کنند;چرا که از کوزه همان برون تراود که در او است . پس از ولادت نيز فرزندان به طور مستقيم در معرض برخى آداب و مراسم مذهبى قرار مى‏گيرند; (5) آدابى مانند خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ که در روايات به عنوان پناهى در برابر وسوسه‏هاى شيطانى شمرده شده است;کام گرفتن کودک با تربت امام حسين عليه السلام ; انجام غسل ولادت;ختنه کردن;عقيقه کردن ; صدقه دادن به وزن موى سر کودک از طلا يا نقره و به وزن بدنش از خرما و . . . . امروزه از نظر علمى نيز تاثير بسيارى از اين اعمال بر آينده کودک غيرقابل انکار است . (6) با اين حال، بديهى است که فرزندان را نمى‏توان از آغاز تولد به طور مستقيم مورد تعليم و تربيت قرار داد و ناچار بايد منتظر پيدايش زمينه‏هاى يادگيرى و تربيت‏پذيرى در آنها بود . در اين باره که آموزش و پرورش دينى فرزندان را از چه سنى بايد آغاز کرد، ميان دانشمندان و کارشناسان امور تربيتى اختلاف نظر است . برخى با هرگونه تعليم و تربيت مذهبى تا پيش از بلوغ مخالفند، ولى عده‏اى ديگر با تاکيد بر آمادگى و استعداد اطفال براى تربيت‏پذيرى، بر اين باورند که مى‏توان برخى معلومات دينى را به طور ساده و قابل فهم به آنها عرضه نمود و با تلقين، آنها را در اين فضاى مقدس قرار داد . (7) جان لاک از انديشمندان غربى نيز معتقد است که تربيت دينى را بايد از کودکى آغاز کرد . وى مى‏گويد: «انديشه خدا را از همان آغاز کودکى مى‏توان در نهاد فرزندان‏مان جاى داده، عشق و احترام به خدا را در روان‏شان بدميم .» (8)
به نظر مى‏رسد براى يافتن سن مناسب براى آغاز برنامه‏هاى تربيتى بايد سن طبيعى گرايش فرزندان به دين و مذهب را شناخت . بررسى‏هاى روان‏کاوان نشان مى‏دهد که آغاز پيدايش حس مذهبى در کودکان به ماه‏هاى قبل از چهارسالگى بازمى‏گردد و حتى گاه در حدود 2 تا 3 سالگى ظاهر مى‏شود . کودکان از سه سالگى، علاقه بسيار به دعا و سرودهاى مذهبى داشته، از تکرار و خواندن دعاهاى دسته جمعى، لذت بسيار مى‏برند . از حدود 4 سالگى، کنجکاوى سراسر وجود کودک را فرامى‏گيرد و درباره حقايق مختلف جهان و از همه مهم‏تر آفريدگار جهان مى‏پرسد . اين مرحله، سن طبيعى کودک براى پذيرش مفهوم خداوند است . کودک چهارساله، پدر خود را به بزرگى و اهميت‏خدا مى‏داند و تلقى او از خدا همچون پدر، ولى بزرگ‏تر است . او حتى گاه خدا را همچو عضوى از خانواده به حساب مى‏آورد . احساس مذهبى با رشد و افزايش سن کودک آشکارتر مى‏شود و در شش‏سالگى به روشنى مى‏توان تظاهر به رفتارهاى مذهبى را در کودکان مشاهده کرد . يک کودک شش‏ساله با علاقه تمام درباره خدا پرسش نموده، خواستار آشنايى و صحبت‏با او است و درخواست‏هاى غالبا مادى خويش همچون اسباب بازى، خوراک و پوشاک را با او در ميان مى‏گذارد . به تدريج در سن هفت‏سالگى، خدا را مقامى قدرتمند و بالاتر از والدين مى‏شناسد . (9) بر همين اساس، امام باقر عليه السلام در حديثى مفصل به تشريح وظايف اوليا در تربيت ايمانى فرزندان از سن سه‏سالگى مى‏پردازد:
در سه سالگى کلمه توحيد «لا اله الا الله‏» را به کودک بياموزيد و در چهارسالگى با نبوت پيامبر اسلام آشنايش سازيد و در پنج‏سالگى رويش را به قبله کنيد و سجده بر زمين را يادش دهيد . در شش‏سالگى رکوع و سجود را به شيوه صحيح به او بياموزيد و در هفت‏سالگى وضو و نماز را به طور کامل آموزش دهيد . (10) بر اساس اين حديث‏شريف، کودک را بايد در سه‏سالگى با خداوند، در چهارسالگى با نبوت و در پنج و شش‏سالگى با پرستش به شيوه‏هاى مختلف آشنا ساخت، تا آن که در هفت‏سالگى بتوان مجموعه نماز را به عنوان نمادى از کل دين و به تعبير روايات ستون دين به او القا نمود .
نکته مهم ديگر در اين ميان توجه به پرسش‏هاى دينى کودکان است . آنها بر مبناى سير پيش‏گفته به پرسش درباره مذهب و موضوعات دينى پرداخته، بر حسب درک و فهم خود، سؤالات متفاوتى از اطرافيان مى‏پرسند . در شش سال اول درباره منشا و علت اشيا سؤال مى‏کنند: من از کجا آمده‏ام؟ آسمان را که درست کرده است؟ و . . . . در سن 7 تا 10 سالگى سؤال‏هايى عميق‏تر مى‏پرسند و خواهان پاسخ‏هايى مستدل‏تر هستند: چرا خدا ديده نمى‏شود؟ چگونه خداوند در همه جا حضور دارد؟ خدا چيست؟ انسان‏ها چطور در قيامت دوباره زنده مى‏شوند؟ در سنين نوجوانى به دليل افزايش آگاهى‏ها و معلومات بر دامنه و عمق سؤالات افزوده مى‏شود . اگر مبانى اعتقادى در سال‏هاى پيش در ذهن‏شان جاى گرفته باشد، پاسخ به سؤالات بعدى آسان‏تر خواهد بود;زيرا پاسخ‏هايى که در سنين قبل شنيده‏اند، فضايى اعتقادى در ذهن‏شان ترسيم نموده و در آن فضا به انديشه و پرسش مى‏پردازند . در اين سنين سه گونه احساس در رابطه با مذهب براى فرزندان‏مان پديد مى‏آيد:
1 . رشد و گسترش و تقويت‏حس مذهبى و علاقه‏مندى به دين;
2 . پيدايش ترديد در آموخته‏هاى پيشين;
3 . پيدايش سؤالات متعدد و برخاسته از آن ترديدها .
نکته درخور توجه در اين زمينه آن است که فرزندان در اين سنين، به علت غرور نوجوانى، گاه از طرح همه سؤالات خويش پرهيز دارند و همچنين به دليل رشد عقلانيت و قوه استدلال‏شان به هر پاسخى راضى نمى‏شوند;لذا بر ما است که مستقيم و غيرمستقيم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسش‏هاى‏شان را مستدل و منطقى و در حد فهم و درک‏شان پاسخ دهيم . (11)

ب) آمادگى بسيار کودکان براى تربيت پذيرى

کودکان همگى با فطرت الهى و همراه با روحياتى پاک و زمينه‏هايى آراسته زاده مى‏شوند و حس مذهبى به طور طبيعى در آنها پديد آمد، سپس رشد يا افت مى‏يابد . در واقع، اين محيط اطراف است که با تاثير مستقيم و غيرمستقيم خود، زمينه هدايت‏يا گمراهى آنها را فراهم مى‏آورد;گرچه اراده آزاد انسان هيچ‏گاه از ميان نمى‏رود و حق اختيار و انتخاب در هر حال باقى است . بر همين اساس، پيامبر اکرم ص مى‏فرمايد:
هر نوزادى بر فطرت سالم الهى زاده مى‏شود;ليکن اين پدر و مادر هستند که گاه او را با تربيت‏هاى ناشايست‏خويش از صراط مستقيم منحرف مى‏سازند . (12)
بنابراين، رسالت پدر و مادر آن است که با انجام فرايض دينى و بيان آنها براى کودکان و تجسم بخشيدن به روحيات زيباى ايمان و تعهد دينى، استعدادهاى آنها را در مسيرى درست‏به فعليت رسانند;در غير اين صورت، فطرت پاک کودکان به تدريج رو به خاموشى مى‏گرايد و به محيط آلوده خو مى‏گيرد . کودکان و نوجوانان از اخلاق همه اطرافيان خود کم و بيش تاثير مى‏پذيرند . پدر و مادر، بستگان، همکلاسى‏ها، معلمان، قهرمانان ورزشى و هنرى، شخصيت‏هاى سياسى و اجتماعى و . . .
همگى بر فرزندان ما تاثير گذاشته، الگوهاى مثبت‏يا منفى آنها را شکل مى‏دهند که البته در اين ميان والدين از نقش مهم‏ترى برخوردارند . از اين رو است که اميرمؤمنان، على ع در سفارش‏نامه‏اى به فرزندش امام حسن ع مى‏نويسد: «همانا جان و روان خردسالان همچون زمين بايرى است که در آن هر نوع دانه و تخمى افشانى، آن را مى‏پذيرد و رشد و نمو مى‏دهد» . (13)
بنابراين، همان قدر که زمينه هدايت و ديندارى براى آنها فراهم است زمينه انحراف و فساد نيز مهيا است . کودکان و نوجوانان به دليل کم‏تجربگى و ناآگاهى در آستانه لغزش قرار دارند و لذا بر پدران و مادران است که موانع زندگى سالم را از پيش پاى آنها بردارند و فطرت‏هاى پاک فرزندان‏شان رااز آلايش به رذايل اخلاقى و مفاسد اجتماعى مصون نگه دارند . (14) با اين حال، به نظر مى‏رسد طبيعت و فطرت انسان‏ها، و به ويژه کودکان و نوجوانان، به خير و سعادت تمايل بيشترى دارد و لذا پيامبراکرم ص درباره آنان مى‏فرمايد:
آنها قلبى فضيلت‏پذير و دلى رقيق و حساس دارند . . . خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت و از عذابش بيم دهم;جوانان و نوجوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبت‏بستند، ولى پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند . (15)
امام صادق عليه السلام نيز به يکى از ياران خويش که به تبليغ دين و نشر تعاليم اهل بيت اشتغال داشت، چنين توصيه مى‏فرمايد: «برنامه‏هاى تبليغى خويش را متوجه نسل جوان کن;زيرا آنان براى پذيرش خوبى‏ها آمادگى بيشترى دارند و بيش از ديگران حق را مى‏پذيرند .» (16)

ج) نياز به محبت و دوستى

نياز به محبت از نيازهاى اساسى انسان به شمار مى‏رود; همان‏گونه که انسان به آب و غذا نياز دارد، به محبت نيز نيازمند است و بود و نبود آن، در تعادل روحى و روانى وى تاثير فراوان دارد . روان‏شناسان بر همين اساس به ترسيم هرم نيازهاى انسان پرداخته‏اند.
کودکى که در محيط گرم و محبت‏آميز رشد کند، روانى شاد و دلى آرام و بانشاط و به تبع آن، جسمى سالم خواهد داشت . چنين فردى به زندگى اميدوار و دلگرم بوده، خود را در جهانى پرآشوب، تنها و بى‏ياور نمى‏بيند . از سوى ديگر، اظهار محبت‏به کودک از ابتلاى وى به عقده حقارت جلوگيرى مى‏کند . کودکى که از محبت‏هاى گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نيازش به محبت‏هاى آنان به حد کافى اشباع نشده است، نسبت‏به اطرافيان خويش و حتى پدر و مادر عقده نفسانى مى‏يابد و در نتيجه، زمينه هرگونه فساد و انحرافى برايش مهيا مى‏شود . به اعتقاد کارشناسان امور تربيتى، تندخويى، خشونت، اعتياد، افسردگى، نااميدى و . . . غالبا معلول عقده حقارتى است که در اثر کمبود محبت پديد آمده است . گاه فشارهاى روانى تا بدانجا اين اشخاص را آزار مى‏دهد که دست‏به خودکشى مى‏زنند . بسيارى از فرزندانى که از منزل فرار کرده‏اند، انگيزه خود را از فرار، بى‏توجهى و کم‏مهرى پدر و مادر دانسته‏اند. (17) همان‏گونه که محبوب بودن از نيازهاى اوليه انسان است، محبت نمودن نيز از نيازهاى اساسى او است . دوست‏يابى و برقرارى روابط اجتماعى که به خصوص در سنين نوجوانى و جوانى شدت مى‏گيرد، براساس همين رابطه متقابل ميان نياز به محبت و نياز به مهر ورزيدن شکل مى‏گيرد . بنابراين، رفيق خوب و مناسب گرچه براى همگان مهم است، ولى براى نسل جوان اهميت‏بيشترى دارد;زيرا در اين دوره از يک سو عواطف نوجوان، نسبت‏به دوران کودکى، عمق بيشترى مى‏يابد و دوستى‏هاى سطحى او به دوستى‏هاى صميمى بدل مى‏شود . از سوى ديگر، نوجوان در اين سن به دنبال کسب استقلال است و لذا به طور طبيعى به دوستان جديد گرايش پيدا مى‏کند . بررسى‏هاى علمى نشان مى‏دهد که اثرپذيرى نوجوانان از گروه همسالان بيش از هر گروه ديگرى همچون خانواده و معلمان است . حال اگر دوستانى شايسته و مناسب گرداگرد نوجوان باشند، موجب تکامل تربيتى و معنوى او مى‏گشوند و اگر افرادى فاسد با او طرح دوستى بريزند، سبب سقوط وى در گرداب لغزش‏ها و انحراف‏ها مى‏گردند .
بنا بر اين، بر والدين است که از يک سو به تقويت دوستى خود با فرزندان در سنين نوجوانى بپردازند و از سوى ديگر، بر معاشرت‏هاى آنان نظارت کرده، آنها را در انتخاب دوستانى مناسب يارى رسانند .

د) توجه به ويژگى‏هاى فرزندان

هر انسانى از شخصيتى مستقل و هويتى مخصوص به خود برخوردار است;بر اين اساس، بايد همواره ويژگى‏هاى ثابت و متغير، علايق، انگيزه‏ها و هيجانات فرزندان خويش را مورد مطالعه قرار دهيم و بر مبناى آن به برنامه‏ريزى تربيتى بپردازيم . اين انتظار برخى از والدين که مى‏خواهند فرزندان‏شان همچون خودشان و نسخه‏اى کپى شده از آنها باشند صحيح و به‏جا نيست . در ديث‏شريف آمده است که «راه‏هاى وصول به خداوند به عدد جان‏هاى آدميان است‏» . بنابراين، نمى‏توانيم برنامه‏اى ثابت و غيرقابل تغيير براى تربيت دينى فرزندان‏مان در نظر گرفته، بر همگان به طور يکسان پياده کنيم;بلکه بايد با توجه به متغيرها و در پرتو ثوابت‏به روشى مناسب براى تربيت دينى فرزندمان نايل آييم:
برنامه مناسب تربيت دينى متغيرهاى شخصيتى فرزندمان + مفاهيم و الگوهاى ثابت دينى بر همين اساس، در حل مشکلات و ناهنجارى‏هاى کودکان و نوجوانان بايد ابتدا کليد شخصيت آنها را شناسايى کرده، به نقاط ضعف و قوت آنها پى ببريم و سپس با بررسى علل انحراف‏شان، به درمان مناسب بپردازيم . در اين ميان، طبيعى است که گاه به خطا مى‏رويم;از اين رو، چه نيکو است که با ثبت تجربيات خويش اطلاعات دقيق‏ترى از شخصيت و روحيات فرزندمان به دست آوريم .
فرزند يکى از انديشمندان مذهبى نقل مى‏کرد که پس از مرگ پدر در لوازم شخصى او به مجموعه‏اى از دفترها و يادداشت‏ها برخوردم که نکات دقيق و جالب توجهى از روحيات، عواطف و ابعاد مختلف (مثبت و منفى) من و ديگر خواهران و برادرانم در آن ثبت‏شده بود و تجربيات مختلفى را که پدرم در خلال تربيت ما به دست آورده بود - چه موفق و چه ناموفق - در آن دفترها نگاشته بود . آنچه در اين ميان مهم است، پيگيرى مستمر و پرهيز از خستگى و بى‏تفاوتى در شناخت فرزندمان و برنامه‏ريزى مداوم در تربيت وى است .

حقوق فرزندان و مسئوليت‏هاى والدين

خداوند سبحان در برابر اعطاى ولايت فرزندان به والدين، مسئوليت‏هايى ويژه بر دوش آنها نهاده است که از آنها به حقوق فرزندان تعبير مى‏شود . امام سجاد 7 در رساله حقوق که به تبيين وظايف و مسئوليت‏هاى مختلف انسان‏ها مى‏پردازد، بخش خاصى را به حقوق فرزند اختصاص داده، در عباراتى کوتاه و بسيار پربار چنين مى‏فرمايد:
اما حقى که فرزندت بر تو دارد، آن است که بدانى او از تو و وابسته به تو است;خوب و بدش در اين دنيا به تو باز مى‏گردد و به يقين تو در مقابل ولايتى که بر او دارى مسئول هستى به تربيت نيکوى او بپردازى و به سوى خداوند راهنمايى‏اش کنى . و در انجام وظايف الهى و حقوق خود بر او يارى‏اش رسانى، که تو در مقابل اين تکليف از پاداش و مجازات برخوردار خواهى بود .
پس درباره فرزندت چنان رفتار کن و تلاش نما که اثرى نيکو پس از خود بر جاى گذارى و در مقابل پروردگارت توان پاسخگويى را داشته باشى . (18)
شگفت آن است که برخى از خانواده‏ها نسبت‏ به غذا و پوشاک و سلامتى جسمانى فرزندان خويش اهتمام فراوان مى‏ورزند، ولى به تربيت و ديندارى و بيمارى‏هاى روحى و روانى آنها توجهى نمى‏کنند و به تعبير امام حسن مجتبى ع: «شگفتا از کسى که در غذاى جسم خويش انديشه مى‏کند ولى به غذاى روح خود نمى‏پردازد» . پيامبر اکرم ص حقوق اساسى فرزندان را در وصيتى به امام على عليه السلام چنين بر مى‏شمارد:
اى على، حق فرزندان بر والدين‏شان آن است که نام نيکو بر آنها نهاده و آنان را به حسن ادب مزين سازند و در محيطى سالم پرورش‏شان دهند . اى على، نفرين خداوند بر پدر و مادرى که زمينه نافرمانى فرزندان و بى‏احترامى آنها نسبت‏به خودشان را فراهم سازند و رحمت الهى بر پدر و مادرى که فرزندان خويش رابر نيکوکارى به والدين يارى رسانند . (19)
والدين با عمل به چهار توصيه پيامبر اکرم صلي الله عليه واله مى‏توانند زمينه صلاح فرزندان‏شان را فراهم آورده، از نافرمانى آنها و گستاخى‏شان جلوگيرى نمايند:
1 . آنچه را کودک در حد توان خود انجام داده‏است، از او بپذيرند .
2 . آنچه انجام آن براى کودک، سنگين و طاقت‏فرسا است از او نخواهند .
3 . او را به گناه و سرکشى وادار نکنند .
4 . به او دروغ نگويند و در برابر او به اعمال سبک و احمقانه دست نزنند . (20)
با بررسى آيات و روايات، مى‏توان اهم حقوق فرزندان يا مسئوليت‏هاى والدين را در موارد ذيل برشمرد:
1 . نام نيکو:
نخستين حق و يکى از مهم‏ترين حقوق فرزند آن است که براى او نام نيکو، با معنا و زيبا انتخاب کنيم; (21) چرا که نام انسان در روح و روان وى تاثير مى‏گذارد و مى‏تواند او را به جانب محتوا و مضمون آن نام سوق دهد . بر همين اساس، آدمى از نام زيبا مسرور گشته، به آن افتخار مى‏ورزد و از نام بد رنج‏برده، از آن شرمسار مى‏گردد . (22) حال چه خوب است از ميان نام‏هاى نيکو، نامى را برگزينيم که همواره الگويى والا و عينى را در مقابل ما قرار دهد . نام‏هاى امامان و پيامبران و انسان‏هاى نيک در پيوند فرزندان‏مان با آن قهرمانان تاريخ تاثيرى فراوان دارد . بر همين اساس، امام حسين بن على عليه السلام براى تمام فرزندان خويش نام مبارک فاطمه و على را برگزيده بود تا يادآورى مکرر آنها در عصر غربت آن دو شخصيت‏بزرگ، زمينه بازتوليد آن قهرمانان را فراهم آورد و افراد و جوامع را از شعاع‏هاى وجودى‏شان بهره‏مند سازد .
2 . مهر و محبت:
والدين بايد محبت‏خويش را به فرزندان‏شان اظهار نموده و تنها به دوستى قلبى بسنده نکنند;زيرا براى کودکان فقط آنچه قابل مشاهده و لمس است معنا و مفهوم مى‏يابد .
محبت‏هاى والدين بايد در نوازش‏ها، بوسه‏ها، آغوش گرفتن‏ها، تبسم‏ها و حتى نوع نگاه‏ها و آهنگ سخنان‏شان نمود و ظهور داشته باشد . بر همين اساس پيامبر گرامى اسلام صلي الله عليه اله مى‏فرمايد: «نگاه محبت‏آميز پدر به فرزند عبادت محسوب مى‏شود .» (23) و «هر کس فرزند خويش را ببوسد خداوند براى او ثوابى در نظر مى‏گيرد و هر کس فرزندش را شاد گرداند، خداوند او را در يامت‏شاد مى‏سازد .» (24) امام صادق عليه السلام نيز مى‏فرمايد: «خداوند بنده‏اى را به دليل محبت‏بسيار به فرزندش مورد رحمت‏خويش قرار مى‏دهد .» (25) همچنين در روايتى ديگر از موسى عليه السلام نقل مى‏فرمايد که او از خدا پرسيد:
«پروردگارا چه عملى نزد تو نيکوتر است؟» خداوند در پاسخش فرمود: «محبت‏به کودکان;چرا که من فطرت آنها را بر يگانگى خويش قرار داده‏ام و لذا اگر آنها را بميرانم از روى رحمتم به بهشت جاى‏شان دهم .» (26)
3 . محيط سالم:
يکى از نکاتى که در روايات به آن سفارش بسيار شده، انتخاب محيطى سالم براى رشد کودکان و به حداقل رساندن عوامل منفى تاثيرگذار بر آنها است . (27)
انتخاب محله مناسب، مدرسه‏خوب، اطرافيان و دوستان شايسته و . . . همگى تاثير به‏سزايى در تربيت فرزندان داشته و از مسئوليت‏هاى مهم والدين به شمار مى‏روند . چرا که محيط گناه‏آلود، روان را فاسد و مسموم ساخته، خانه دل را تاريک مى‏نمايد . شايد به همين دليل است که مسلمان حق ندارد در محيط آلوده‏اى که قادر به حفظ دين و عقيده خود در آن نيست، زندگى نمايد و کمترين وظيفه او مهاجرت از آن محيط مسموم است . (28)
يکى از امورى که در سالم‏سازى محيط رشد فرزندان‏مان تاثير فراوان دارد، آموزش محرم و نامحرم، کنترل معاشرت‏ها با جنس مخالف و جداسازى بستر خواب فرزندان است . معاشرت مختلط دختران و پسران در مجالس عروسى، ميهمانى‏ها و . . . تاثير فراوانى بر تغيير روحيه دينى و بينش معنوى آنها خواهد گذاشت . اين مساله در مورد دختران اهميت‏بيشترى دارد;زيرا آنها زودتر از پسران به بلوغ مى‏رسند . بستر کودکان نيز بايد در شش‏سالگى از هم جدا شود . رعايت اين اصول به تدريج‏سبب مى‏شود هر يک از پسران و دختران، نقش مردانه و زنانه مناسب را يافته و براى دوران بحران‏زاى بلوغ آماده گردند . نوه امام;عاطفه اشراقى در اين باره خاطره‏اى شنيدنى دارد:
از مسائلى که امام زياد به آن توجه داشتند، محدود بودن روابط زنان و مردان بود . يادم است که ده سال بيش نداشتم و با برادرها و پسرخاله‏هايم بازى مى‏کردم و در عين حال حجاب نيز به سر داشتم . امام يک روز مرا صدا زد و فرمود: «شما هيچ تفاوتى با خواهرتان نداريد، مگر او با پسرها بازى مى‏کند که شما اين کار را مى‏کنيد .» از آن روز به بعد ديگر من در بازى پسرها شرکت نمى‏کردم . (29)
محيط درونى خانه نيز بايد از هرگونه عوامل منفى در تربيت فرزندان تهى باشد; روابط جنسى والدين به هيچ‏وجه نبايد در معرض ديد فرزندان قرار گيرد . به تدريج‏بايد به کودک آموزش داد که در اطاق خاص خود بخوابد و براى رفتن به اطاق والدين اجازه بگيرد . قرآن کريم نيز در آيه 58 و 59 سوره نور به اين امر تصريح نموده است . (30) در روايات حتى از هم‏بسترى در مکانى نزديک به محل خواب نوزادان نيز نهى شده و انجام اين عمل، موجب پيدايش انحرافات جنسى در بزرگسالى آنها شمرده شده است .
4 . آموزش قرآن:
در روايات از آموزش قرائت قرآن به عنوان يکى از وظايف والدين در تربيت فرزندان‏شان ياد شده است . (31) بر همين اساس، امام على عليه السلام به معلمى که «بسم الله الرحمن الرحيم‏» را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجايش دهان استاد، طلا و جواهر هديه داد . امام حسن عسکرى عليه السلام نيز در روايتى ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشکيل دهنده بخش بزرگى از نامه اعمال والدين مى‏شمارد . (32) اين سفارش‏ها همگى از آن رو است که قرائت قرآن در جوانى موجب آميختگى مفاهيم آسمانى آن با روح و روان کودک گشته و ذهن و انديشه وى را قرآنى و الهى مى‏گرداند و در نتيجه، ضمانتى درونى در مقابل انحرافات اخلاقى و اجتماعى بدو مى‏بخشد .
5 . آشناسازى با مفاهيم و معارف اسلامى:
افزون بر قرائت قرآن، بايد معانى، مفاهيم، داستان‏ها و مثل‏هاى قرآن را به کودکان‏مان بياموزيم و در کنار آن با روايات و احاديث معصومين:
آشناى‏شان سازيم و براى لحظه‏لحظه زندگى الگويى عملى در مقابل چشمان‏شان قرار دهيم .
امام‏على عليه السلام در اين باره چنين توصيه مى‏کند: «از دانش ما به کودکان‏تان بياموزيد که خداوند بدين وسيله منافعى به ايشان رساند .» (33) امام صادق عليه السلام نيز به شيعيان خويش سفارش مى‏کند که نونهالان خود را پيش از آن که افکار و انديشه‏هاى انحرافى، گمراه‏شان سازد، با احاديث اهل‏بيت آشنا سازند . (34) چه نيکو است که پدران و مادران هر شب و يا دست کم هر هفته در جمع خانواده چند آيه يا حديث و يا برخى اشعار سازنده و داستان‏هاى مفيد را بخوانند و درباره آن به صحبت‏بنشينند .
مهم‏ترين موضوعاتى را که فرزندان‏مان بايد با آنها آشنا باشند، مى‏توان بدين ترتيب فهرست کرد:
- خداشناسى: معرفى خدا و صفات او، عدالت و حکمت الهى در آفرينش جهان و توضيح درباره بلاها و امتحانات .
- راهنماشناسى: شناخت پيامبران و فلسفه نبوت و آشنايى با امامان و کارکردهاى آنان .
- معادشناسى: رستاخيز، حسابرسى، برزخ، قبر، کيفر و پاداش .
- انسان‏شناسى: رابطه انسان با خدا و جهان هستى، نظارت خدا بر انسان، خلافت انسان در زمين . (35)
6 . محبت‏ به پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) :
وظايف والدين تنها به آموزش برخى مفاهيم و ايجاد پاره‏اى از نگرش‏ها محدود نمى‏شود، بلکه بر آنها است که برخى گرايش‏هاى مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جان‏هاى‏شان رسوخ دهند . محبت‏به خوب‏ها و خوبى‏ها و نفرت از بدها و بدى‏هاايمن‏سازى قوى و مؤثرى در مقابل هرگونه زشتى و گناه بوده، محرکى به سوى کمال و ترقى معنوى به شمار مى‏رود .
محبت‏به معصومين: آنان را به حقايقى عينى و الگوهايى عملى مبدل ساخته، امکان همانند سازى با آنها را فراهم مى‏آورد . پيامبر اکرم ص در روايتى مى‏فرمايد: «فرزندان خود را بر دوست داشتن پيامبرتان و محبت‏به اهل بيت او تربيت نماييد .» (36)
7 . آموزش احکام شرعى:
آشنا ساختن کودکان با وظايف و تکاليف شرعى آنها نيز يکى از مسئوليت‏هاى مهم والدين است که با نزديک شدن آنها به سن بلوغ، ضرورت بيشترى مى‏يابد .
فرزندان ما بايد پيش از بلوغ به تدريج‏با احکام مورد نياز همچون طهارت و نجاست، وضو، غسل، نماز، روزه و . . . آشنا شوند و روش مراجعه به توضيح المسائل را فرابگيرند . همچنين، از خجالت‏هاى بى‏مورد در پرسش از مسائل شرعى بپرهيزند .
8 . ازدواج به موقع:
يکى از وظايف مهمى که در روايات بر دوش والدين نهاده شده، پيشگيرى از انحرافات جنسى فرزندان است . پيامبر اکرم صلي الله عليه واله حقوق فرزندان بر والدين را اين‏گونه مى‏شمارد: نام نيکو، آموزش‏هاى لازم و ازدواج به موقع . (37) چه نيکو است که پدران و مادران از يک سو با مراعات نکات تربيتى از بلوغ زودرس فرزندان - که در اثر عوامل مختلفى مانند معاشرت با جنس مخالف، مشاهده فيلم‏هاى نامناسب، دوستى‏هاى ناشايست و . . . پديد مى‏آيد - جلوگيرى کنند و از سوى ديگر، با آموزش‏هاى لازم، سن بلوغ عقلى آنها را پايين آورند و به حد واقعى خويش که مقارن با بلوغ جنسى است، برسانند . سپس زمينه ازدواجى ساده و پاکيزه را براى آنها فراهم آورند .

پي نوشت:

1. على قائمى، نگرش و رفتار دينى در دانش‏آموزان، انتشارات اميرى، تهران، 1374، ص 83 .
2. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، مؤسس الوفا، بيروت، 1983، ج 100، ص 237236 .
3. محمد بن يعقوب کلينى، فروع کافى، دار الکتب الاسلامى، چاپ سوم، 1367، ج 6، ص 44 .
4. غلامعلى افروز، روش‏هاى پرورش احساس مذهبى «نماز» در کودکان و نوجوانان، انجمن اوليا و مربيان، تهران، 1376، ص 23 .
5. على قائمى، پيشين، ص 83 .
6. على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، انتشارات اميرى، تهران، 1364، ص 109 .
7. کريمى نيا، الگوهاى تربيت اجتماعى، انتشارات پيام مهدى، قم، 1377، ص 212 و 213 .
8. على قائمى ، نگرش و رفتار دينى در دانش‏آموزان، ص 84 .
9. على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، ص 32 و 34 .
10. محمد تقى فلسفى، گفتار فلسفى (کودک)، هيئت نشر معارف اسلامى، تهران، 1352، ص 198 و 199 .
11. على قائمى، پيشين، ص 36- 38 .
12. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 3، ص 281- 282;صحيح بخارى، دار الفکر، بيروت، ج 2، ص 9897 .
13. نهج البلاغه، دار المعرف، بيروت، نامه 31، ص 40 .
14. محمد جواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بيت (ع)، دفتر تبليغات اسلامى، قم، 1376، ص 152 .
15. محمد تقى فلسفى و مرتضى فريد، الحديث، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1364 ، ج 1، ص 394 .
16. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 23، ص 236- 237 .
17. ابراهيم امينى، اسلام و تعليم و تربيت، انجمن اوليا و مربيان، تهران، 1372، ج 2، ص 197 .
18. محدث نورى، مستدرک الوسايل، مؤسس آل البيت، قم، 1408، ج 11، ص 161;ابن شعبه حرانى، تحف العقول، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1363، ص 263 .
19. شيخ حر عاملى، وسايل الشيعه، دار احيا التراث العربى، بيروت، ج 15، ص 123 .
20. محمد تقى فلسفى، پيشين، ج 2، ص 45 .
21. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 124122 .
22. محمد تقى فلسفى، پيشين، ج 2، ص 224- 227 .
23. محدث نورى، پيشين، ج 15، ص 170169 .
24. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 101، ص 99 .
25. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 201 .
26. محمد باقر مجلسى، پيشين، ج 101، ص 97 .
27. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 123 .
28. على قائمى، هدايت نوجوانان به سوى نماز، ستاد اقامه نماز، 1373، ص 40 .
29. مطهرى، جلوه‏هاى رفتارى خمينى، ص 153 .
30. طبسى، پيشين، ص 154 .
31. محمدى رى شهرى، ميزان الحکمه، دار الحديث، ج 4، ص 36803679 .
32. محدث نورى، پيشين، ج 1، ص 290 .
33. رى‏شهرى، پيشين، ج 4، ص 3680 .
34. همان .
35. على قائمى، نگرش و رفتار دينى در دانش‏آموزان، ص 33 .
36. رى‏شهرى، پيشين، ج 4، ص 3680 .
37. همان، ص 3679 .



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image