به نام خدايي كه دل راآفريد و آن را جايگاه «ايمان» قرار داد، و محلّي براي تجلّي محبت الهي در انسانها. از نقش هدايتگري «قلب» در انسان گفتيمو ضرورت نظارت بر حالاتش و وروديها و خروجيهايش. اينك بدانيم كه دل ،گرسنه و تشنه چيست و آب و غذايش چگونه تأمين ميشود و «حيات برتر» قلب به چيست؟
عطر دلانگيز «حكمت»
در سخنان حضرت امير عليهالسلام، دل به ظرفي تشبيه شده است كه هرچه با ظرفيتتر باشد بهتر است (فخيرها اوعاها)، نيز محتواي دلها را نيز در ميزان ارزشمندي دلها داراي نقش ميداند و ميفرمايد: بدانيد! خداي سبحان از قلبها آن را ستايش كرده است كه ظرفيتش بيش از هر چيز از حكمت پرشده باشد: «اعلموا ان الله لم يمدح من القلوب الا اوعاها للحكمة».1 و حكمت چيست؟ جز معرفتهاي ناب و بينشهاي درست و هستي شناسانه و عرفاني؟!
در كلمات حضرت رسالت نيز نكات جالبي وجود دارد. آن حضرت در تقسيم بندي دلها و ويژگيهاي آنها، از قلبي ياد ميكند كه چون عطردان و ظرف مشك است. كه چون گشوده شود، از آن بوي خوش به فضا پخش ميشود «كجرابِالمسك، طيّبٌ ان فُتح».2
كينه و حسد، محتواي آلوده و متعفّني است كه برخي از دلها را به عفونت ميكشد. شك و ترديد، مظروف شومي است كه برخي قلبها را واژگونه ميسازد و «قلب منكوس» پديد ميآورد.
بدبيني، سوءظن و بدخواهي نيز، بعضي دلها را به جهنمي سوزان ،يا بيغولهاي وحشت زا، يا مزبلهاي عفن مبدل ميكند.
حيات دل
چرا دل را با پند و حكمت زنده نسازيم و با معارف والا، بالا نبريم و غذاي معنوي و عرفاني در اختيارش نگذاريم؟ خستگي دل را با چه ميتوان بر طرف ساخت و به آن نشاط بخشيد؟ دل مردگي، صاحب آن دل را هم دچار «مرگ تدريجي» و خستگي از زندگي ميسازد.
امام علي عليهالسلام ميفرمايد: آن گونه كه بدنها خسته و ملول ميشود، دلها هم دچار خستگي و ملالت ميگردد، درمان آن، تغذيه دل با حكمتهاي ناب و بديع است:
«اِنّ هذه القلوب تَمَلُّ كما تَمَّلُ الابدانُ فابتغوا لها طرائِف الحِكم».3
اين حكمتهاي ظريف و طريف و تازه، كجا يافت ميشود و در كدام بازار عرضه ميگردد؟ آيا سراغ قرآن و حديث رفتهايد؟ عرضه حكمتهاي حيات بخش فراوان است. اما اگر چشم و گوش دل بسته باشد، آن را نه خواهد ديد و نه آواي آن را خواهد شنيد. كسي كه نا محرم باشد. به حريم حكمت و معرفت راهي ندارد.
موج نداي دعوت به خير، هميشه در فضا موجود است. اگر گيرندههاي ما اشكالي نداشته باشد، آن امواج را ميگيرد اما اگر نقص فني گوش دل ـ كه اغلب با گناه پديد ميآيد ـ سبب شود كه دريافت كننده دل آن امواج را نتواند بگيرد، اشكال از گيرنده است نه ازفرستنده.
اگر مشتري كالاي عرشي و حكمتهاي برين باشيم، بازار و فروشنده و محل عرضه آن را هم خواهيم شناخت. اما اگر مشتري نباشيم، حتي اگر بيخ گوشمان هم جار بزنند و مقابل چشممان هم به نمايش بگذارند، از شنيدن و ديدن محروم خواهيم بود.
به اين كلام حضرت صادق عليهالسلام عنايت كنيد:
هرگاه خداوند بخواهد به بندهاي خير برساند و خوبي او را بخواهد، گوشهاي قلبش را بازو شنوا ميكند. اما اگر بخواهد محرومش كند (آن هم به خاطر عملكرد بد يا رويگرداني خودش از بينايي)، برگوش دلش مهر ميزند و ديگر هرگز روي صلاح را نميبيند. و اين است معناي كلام حق كه «اَم علي قلوب اقفالها».4
اين نتيجه همان «اعراض» است كه دل نامحرم ميشود و به روي عوالم نور بسته ميگردد.
اي مرغ دل، به گوشه دام و قفس بساز
پرواز باغ، قسمت بال و پرتو نيست