بخش نخست
بعد چهارم زندگي به زعم برخي همان باورها1 و آرمانها و يا تصورات دروني است كه به خاطر ويژگي خاص آدمي و ذهن پوياو فعال انسان، داراي قدرتي شگرف تأثيرپذيري و تأثيرگذاري است.
در اين نوشتار قصد داريم به روشهاي بهرهگيري از اين بعد و تقويت آن اشاره كنيم:
1.بعد چهارم زندگي دنياي شگفتيها است و اغلب افرادي كه بر زمانه خويش فائق آمده و توانستهاند از فقربه غنا، از بيدانشي به دانشوري، از گمنامي به شهرت و از عامي بودن به عالم شدن قدم بگذارند، مديون تقويت اين بعد بودهاند تا آنجايي كه بعضي از آن به جرقه ذهني يا تحول و حتي واژههايي همچون دگرگوني، انقلاب روحي، حركت، جوشش، و...يادكردهاند.
2.به نظر ميرسد با يك سري تأملات و تلقينها ميتوان اين بعد را با برنامهاي كارآمد تقويت نمود و آثار مثبت آن را در زندگي به نظاره نشست.
3.اسكاول شاين2 از نخستين كساني است كه از اين بعد سخن گفته و اهميت و ضرورت آن را بيان نموده است و تا آنجا پيش رفته است كه آن را ضروري زندگي انسان پيشرو و پيشتاز ميداند.
4. شاين مينويسد: هرگز از كمبود و تنگدستي سخن نگوييد؛ زيرا كمبود و نقص، قاعده زندگي بشر است و به ياد داشته باشيد كه سخنان شما بر شما حكم خواهد راند. وانگهي به هر چه توجه كنيد، با آن يكي ميشويد.
پس اگر مدام متوجه شكستها و همچنين مصائب باشيد، با شكستها و مصائب يكي ميشويد.
5.پس چه بايد كرد؟
بايد اين عادت را در خود پرورش دهيد كه در بعد چهارم كه در حقيقت همان دنياي شگفتيها است، زندگي كنيد.
6.بعد چهارم كجاست؟
بعد چهارم آنجاست كه به ديده باطن معروف است؛ از اين رو براي برنامهريزي مثبت اين بعد، آنجا به ديده باطن خود بياموزيد تا از خلال شكست، موفقيت را ببينيد و از خلال بيماري، سلامت و از خلال تنگدستي، فراواني را. اگر چنين كنيد، تمام توانمندي جهان و زميني كه روي آن راه ميرويد، به شما بخشيده خواهد شد.
7.فراموش نكنيم اين همان حالتي است كه در تعابير مراحل ايمان، به مرحله يقين و باور به تغيير، به جهت اتصال به معبود لايزال مطرح ميشود. و آدمي به جايي ميرسد كه اصطلاحاً به هر آن چه كه ميخواهد بگويد كه بشو، ميشود؛ چون در اين وادي گناه وجود ندارد و خواسته مادون و حقير راه ندارد و آدمي با روح جهان هستي به يگانگي ميرسد و چون او كه به همه چيز اشراف دارد، تو را نيز به آن جايگاه ميرساند؛ همانطور كه در حديث قدسي ميفرمايد: «اني أقول للشيء كن فيكون فاجعلك تقول للشيء كن فيكون».
8. شاين در خصوص دوري از افكار منفي و تحقير شكست و اميد واثق به موفقيت و درجه خلوص و باور به موفقيت، جمله زيبايي دارد و مينويسد: انساني كه به موفقيت ميرسد، ديدگان خود را به موفقيت دوخته است3 وبه عكس، انساني كه دائماً شكست، عقبگرد، كمبود، تنگدستي، تحقير و ناتواني را پيش رو ميبيند، كسي نيست؛ جز آنكه در زوايا و اعماق ذهن خود جز افكار منفي و انتظار شكست و مصيبت چيزي ديگر را نپرورانده است.
9.براي انسانهاي موفق نيز شكست و توقف روي ميدهد؛ اما آنان وقتي شكست ميخورند، بيدرنگ به موفقيت ديگري ميانديشند و شكست را جزئي از زندگي قلمداد ميكنند و بيدرنگ راه موفقيت خود را مسدود نميكنند؛ زيرا واقعاً به اين حقيقت (و قول شاگتي گواين4) باور دارند كه «تو هماني كه ميانديشي». زيرا زندگي كردن در گذشته و ناله و مويه از بداقباليها، پيرامون موفقيتهاي آدمي حصاري بلند ميكشد و با اشغال ذهني و بايكوت بعد چهارم و توقف و ركود، نيروي خود را هدر ميدهيد و مدام به بنبست ميرسيد.
10.اوشو ميگويد: سعي كن شادباشي تا ديگر حسود نباشي. سعي كن شاد باشي تا ديگر جاهطلب نباشي؛ ولي به حد اعلاي رشد برسي. سعي كن شاد باشي و از پيرامون لذت ببري و در شكستها محاصره نباشي. غرق در گذشته تلخ يا شكستهاي زودگذر، جهنم است و احساس شكست و بيهودگي، فقط در جهنم تاب ميآورد.
11.بعد چهارم كجاست؟
بعد اول را بعد جسم ميدانند؛ كالبدي كه خداوند تفصيل آن را در قرآن كريم از طين تا نطفه، علقه، مُضغه و سپس كالبد آدمي مطرح ميسازد. بعد دوم را روح مينامند كه خداوند كريم در قرآن مجيد ميفرمايد: «و نفخت فيه من روحي؛ و از روح خود در او دميدم». بعد سوم را زمان ميدانند كه بر جسم و روح انسان سيطره دارد و آدمي در فضاي زمان و مكان سير ميكند و حركت و تغيير و تحول را در قالب آن رقم ميزند. بعد چهارم را روان مينامند. روان شامل باورها، تصورات، عقايد، احساسات، درون، باطن و دنياي شگفتي ماست. در اين بعد آدمي تماميت خويش را ميسازد.
12.در بعد چهارم كاترين پاندر معقتد است كه چون اين بعد جولانگاه انديشه است، پس بگذاريد انديشه و سپس گفتارتان غرق در توانگري باشد. هميشه منتظر موفقيت و توانگري باشيد و مدام به ياد خود بياوريد كه انديشهها و كلام و آرزوهاي پراكنده و كاهلانه، ثمراتي پراكنده و كاهلانه و آكنده از تنگدستي به ياد ميآورد.
13.در نتيجه بايد به تصحيح يا مهندسي مجدّد تصاوير ذهني دست يازيم. تصاوير ذهني توانگر خويش را بايد بر تارك ستاره غناي كاميابي متمركز كنيد و همان جا حركت فرازين را شروع كنيد؛ خواهيد ديد كه تمام موفقيتها، تماميت دنيا، تمام اوجها و فتح آسمانها در دستان شماست.
14.روان شناسان از اين حالت، تعبير به چرخه ميكنند و آدمي را در دو چرخه تعريف ميكنند؛ يعني كسي كه بعد چهارم زندگي خود را غني كرده است، در چرخه مثبت به سر ميبرد. اين چرخه اين گونه است.
موفق ميشوم چون ميدانم زيرا ميتوانم پس نتيجه ميگيرم.
15.بعضي نيز در چرخه منفي به سر ميبرند. اينان كساني هستند كه افكار خود را پيشاپيش بر شكست متمركز ساختهاند و در مرحله بيارادگي يا پشتكردن به بعد چهارم زندگي به سر ميبرند كه چرخه بعد چهارم آنها اين گونه است.
هيچگاه نتيجه نميگيرم موفق نميشوم چون نميتوانم من نميدانم.
16.يكي از عوامل مهمي كه آدمي را به چرخه مثبت و موفقيت نزديك ميكند، بخشايش است. بخشايش به معني دست برداشتن و رهاكردن است. بخشيدن خودمان و ديگران و تعلقات خويش، ما را از گذشته رها ميكند و دستور اين است كه نگذاريد گذشته، شما را عقب نگه دارد. تقريباً بخشايش، پاسخ به همه مسائل است. همواره خود را به خاطر حتي اشتباهي كه كردهايد، سرزنش نكنيد و افسوس نخوريد؛ خود را ببخشيد و از گذشته خارج شويد.5
17.كاميابي و موفقيت، انسان را شاد، اميدوار و خوشبين ميكند و ناكامي و شكست، انسان را كسل، نااميد و بدبين ميكند. افراد بدبين، با نظري مشكوك به نتايج هرگونه پيشنهاد و رأي و عقيده مينگرند. خوب، دقيق و عميق ديدن و بدون پيشداوري نگريستن، شرط نگاه مثبت است.
18.ناپلئون هيل مينويسد: زندگي هلنكلر، بسيار زيبا و عبرتانگيز است. او دختري بود كه چند روز پس از تولد، ناشنوا، نابينا و لال شد. به رغم اين همه مصيبت و بدبياري، او در تاريخ علم و توانگران نام خود را در جمع اشخاص شهير جاي داد. هلنكلر ثابت كرد كه اگر كسي خود را شكستخورده نپندارد، در شمار شكستخوردگان قرار نميگيرد.6
19.نگاهي به تاريخ نامآوران به ما نمونههاي زيادي را نشان ميدهد. بتهون ناشنوا بود و ميلتون، نابينا بود؛ اما نام اين اشخاص تا زماني كه دنيا باقي است، بر زبانها باقي خواهد ماند؛ زيرا آنها در ذهن خود روءيايي ديدند و آن را جامه حقيقت پوشاندند و در هنر، صنعت، ادبيات و فلسفه پيشرو شدند.
20.موريس مترلينگ مينويسد:
ما نبايد منتظر باشيم تا دنيا قوانين و نظامات و مناظر و آثار خود را براي خوشنودي ما تغيير بدهد؛ بلكه اين ما هستيم كه بايد تغيير كنيم و اگر روزي از محيط كنوني خارج شديم، حتماً آن را طور ديگر خواهيم ديد.7
21.دو شرط موفقيت در بعد چهارم عبارتند از:
1. اشتياق و اميد. 2. تدريج و تأمّل.
اگر ما انگيزه انجام كاري را در خود زنده سازيم و سپس قدم به قدم و با صبر و حوصله آن را تعقيب كنيم، كام يابي از آن ما خواهد بود.
22.شرط ديگر بصيرت در عمل است. بايد توجه داشته باشيم كه زندگي هديه گرانبهايي است كه در آن تكتك اعمال ما مورد بررسي قرار ميگيرند و هر عمل ما، هم تأثير ميگذارد و هم تحت تأثير قرار ميگيرد. زندگي، مجموعهاي از چالشها و فرصتهاست و در اين ميان، كساني در آن به موفقيت ميرسند و سعادت را تجربه ميكنند كه با چشمان باز عمل ميكنند.
23.نه فكر مثبت:
مروّجان انديشه مثبتگرايي و مدعيان تأثير بعد چهارم، از نه فكر مثبت صحبت ميكنند كه دانستن آنها ارزشمند است.
1. سعي كنيد با تكرار كلمات اميد بخش و دلگرم كننده، روحيه خود را از هر لحاظ قويتر سازيد.
2. در پي هدفتان باشيد و فكر تأييد از جانب ديگران را از خود دور كنيد.
3. از شكست هراسي به دل راه ندهيد؛ زيرا شكست، آغاز پيروزي است.
4. اميد و ايمان راباور داشته باشيد و به كارهايتان محوريّت دهيد.
5. دائماً به بعد چهارم يا روان خويش تلقين كنيد كه من ميتوانم راه حل هر مشكلي را پيدا كنم و از چرخه مثبت بهره ببريد.
6. از ميان هدفهايتان آن را برگزينيد كه اميد بيشتر به موفقيتش داريد.
7. براي رفع هر مشكل به مغزتان رجوع كنيد و با تحليل مثبت به آن بپردازيد.
8. علاقه و دوري از تضاد، از عوامل نيل به موفقيت است.
9. از كارها و مسائل كوچك بپرهيزيد و ايدههاي بزرگ را در نظر بگيريد.
ادامه دارد...