جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
چهار دستور العمل از ملا حسينقلى همدانى (ره) (2)
-(2 نفر) 
چهار دستور العمل از ملا حسينقلى همدانى (ره) (2)
بازدید 444
گروه: دنياي فن آوري

دستورالعمل دوم

بسم الله الرحمن الرحيم
اى همبازى اطفال ! و اى حمال اثقال ! و اى محبوس چاه جاه ! و اى مسموم مار مال ! اى غريق بحر دنيا! و اى اسير همومات آمال ! مگر نشنيده اى و نخوانده اى : انما الدنيا لعب و لهو (يعنى همانا دنيا بازى و سرگرمى است ) و نشنيده اى فرموده آن حكيم غيب دان منزه از عيب و شين را كه به فرزند ارجمند خطاب كرده : بنى ان الدنيابحر عميق غرق فيها الاكثرون (يعنى فرزندم ! همانا دنيا دريائى ژرف است كه بيشترين مردم در آن غرق گشته اند) و حقير عرض مى كنم : عن تحقيق و نحن منهم (يعنى قطعا ما نيز از آن غرق شدگانيم )
و اگر بخواهى عمق درياى حكمتش را بفهمى در حقيقت لفظ ((بحر عميق )) فكر نما. ببين چقدر از جواهر حكمت در اين صندوق كوچك براى متفكرين ، به عنوان هديه درج فرموده . همين قدر بدان دريا نهنگ دارد، ماهى دارد، جانورهاى عجيبه آن بسيار و مهالك غريبخ آن بى شمار، جزاير هولناكش زهره شيران را آب ، و كوههاى سهمناكش چه بسيار مردمان را ناياب نموده ، اصل وميدان اين دريا از ظلمات جهل ناشى شده است ، و در اوديه اراضى قلوب اهل غفلت جا دارد. امواج آمالش بسى كشتيهاى عمر را به باد فنا داده ، و جبال هموم و غمومش بسا پشته ها نهاده ، مارهاى معاصى مهلكه آن ، چه بسا اشخاص را به سم خود هلاك كرده ، نهنگهاى اوصاف مذمومه اش چه كسان را فرو برده ، و آب محبت تلخ و شورش چه مردمان را كور، و چه چشمها را بى نور نموده . هر كه در اين دريا غرق شد سر از گريبان نارجحيم بيرون آورده ، در عذاب اليم خواهد ماند.
آدمهاى اين دريا ((نسناس ))، و سياحت ايشان در اين دريا به ساحت وسواس است . راهزنانش جنود ابليس ، و اسلحه جنگشان خدعه و تلبيس ‍ است . اگر از عمق اين دريا بپرسى ، عرض خواهم كرد كه انتها ندارد، و اگر باور ندارى ، به غواصان اين دريا، يعنى اهل دنيا از اولين و آخرين نظر نما، و ببين كه همگى در آن غرق شده ، احدى به قعر آن نرسيده ، و اگر بهتر مى خواهى بفهمى ، به حال خراب خود نگاه كن و ببين كه هر قدر داشته باشى ، باز زياده از آن را طالبى ، و حرصت در جايى توقف نمى كند.
اى آقاى من ! اين دنيا چگونه مردم را به خاك سياه نشانده ، و قلوب ايشان را كه براى محبت و معرفت خلق شده ، طويله اسب و استر نموده . جوارحشان از قاذورات گنديده ، و دلهايشان آنى خضوع و خشوع نديده تو ذره اى ذوق حلاوت طاعت را نچشيده . نه در نهادشان از توبه اثرى ، و نه در اوهام تفكر نحس ايشان از خداوند - جل جلاله - خبرى . شب و روز به سيف و سنان لسان عرض و مال و عصمت مسلمانان را پاره پاره مى كنند، قلوبشان خالى از ذكر و فكر و مملو از حيله و مكر است . دست عقل را بسته ، و دست هوا را گشاده . چه زخمها از آن دست ها بر كبد دين رسيده ، و چه مصيبتها درشرع شريف برپا شده لباس خدائيان را كنده و جامه فرنگيان را پوشيده اطمعه و اشربه اسلام را بدل به زهر و زقوم نصارى ، و دهريان نموده اند. وظاى شرع را متروك و آداب كفر را مسلوك داشته اند. بازار كفر و شرك در بلادشان معمور و آباد و سوق اسلامشان مخروب و برباد.
وافضيحتاه ! عسكر كفر در بلاد وجود، منصور و مسرور، و لشكر اسلام مقتول و ماسورند.
نه ما را در عافيت كارمان فكرتى ، و نه از سياستهاى الهيه (كه ) بر امم ماضيه رسيده ، عبرتى . قضيه هايله ابابيل را شوخى و قصه فرعون و قابيل را مزاح پنداشته ايم زمينى كه قارون را با گنج بسيار فرو برد، با ماى كج و گيجها، موجود است .
جان من ! آن بادهائى كه به آنها قوم هود را تاديب نمود و فرمود، حال هم ، آن قادر حليم را مطيعند. اگر تو از اطاعت امر آن سلطان عظيم الشان جرات نموده ، سرپيچيده اى ، خاك و آب و باد و كلوخ و سنگ ، ذليل و منقاد اويند بلى ، گول صبر و حلمش را خورده اند، از حكمرانى عظيم او غافل شده ، لباس شرم و حيا را كنده ، قدم جرات را پيش گذاشته ، در حضور عزو جلالش مرتكب معصيت او شده (اند) مگر نمى بينى ! چگونه حكم محكم او در سماوات وارضين جارى است . مگر نخوانده اى كه يوم نشور، آسمانها منشور مى شود.
بلى ، چه گويم از شر آن روز پر آه و سوزى كه قلوب خافقين (يعنى شرق و غرب ) را خوفش گداخته . چگونه نشود، و دلهايشان از روزى كه زمين آن آتش سوزان و صراطش تيزتر از شمشير بران است .
عقل ها پران و اشكها ريزان است و نجومش منتشر، و مردمانش چون جراد منتشر. هولش عظيم و انبيا در اضطراب و بيم اند. اخيار مدهوش و ابرار بى هوشند. شدائدش بسيار، و محنتش بسيار است . آفتاب بالاى سر، و زمين چون كوره آهنگر بدنها در عرق غرق ، و لحوم و عظام در سوز و حرق . جهنم دورشان را گرفته ، و راه فرار برايشان بسته . ظالم شرمسار و عادل اشكبار. نامه ها پران بر يمين و يسار.
مردم در دهشت و انتظار. ملائك غلاظ شداد در تردد، و عقوبت الهيه بر مرده عصاره در تشدد
يكى از اسامى آن روز يوم الحصاه (يعنى روز شمارش ) است و ديگرى يوم التناد (يعنى روزى كه در آن فريادها بلند است ) از طرفى منادى به خنده و بشارت ندا مى كند: يا اهل الجنه اركبوا (يعنى اى بهشتيان بر نشينيد) و از جاى ديگر ندا مى كند كه : يا اهل النار اخسئوا (يعنى اى اهل آتش برويد گم شويد) و يكى را خلعت مى بخشند، و ديگرى مى كشند. طائفه اى سرمست شراب طهور، و قومى جگرهاشان قطعه قطعه از ضرايع و زقوم .
مانده ام حيران . نمى دانم از قهرش بيان كنم ، يا از مهرش بگويم اهل قهرش ‍ خاكيان و اهل مهرش افلاكيانند، يعنى اشخاصى كه خود را به افلاك نوريه رسانده اند، اعتنائى اصلا به اين افلاك ندارند، جسمشان جان و جانشان در عرش رحمان
اى به فداى قلوبى كه نور الهى - جل جلاله - در آنها تابان ، و جلالت مرتبه شان بى پايان . خود را از عالم گسسته ، و به عالم انوار پيوسته ، منور به انوار معرفت و مخلع به خلعت محبت . زهدشان پشت پا به دنيا زده ، توكلشان سر از گريبان توحيد بيرون آورده ، از خلق عالم رميده و به مقام قرب آرميده ، فكرشان نور و ذكرشان نور، و باطن و ظاهر و جسم و جان و خيال و عقل و جنان همه نور و غرق درياى نور، و باطن و ظاهر و جسم و جان و خيال و عقل و جنان همه نور وغرق درياى نور.
بس است من ناپاك كجا و مدح و وصف پاكان كجا؟ امثال ماها بايد در تدبير ترك معصيت باشيم ، اگر اصل ايمان را محكم كرده باشيم . دنيا نه چنان ما را فريب داده و كر و كور كرده است كه امثال اين مواعظ در قلوب قاسئه ما اثرى كند. همين قدر مى دانم كه تكليف مريض ، رجوع به طبيب است ، و تكليف طبيب معالجه حال ، نه مريض مطيع و نه طبيب حاذق است ، ولى اگر مريض مطيع باشد، خداوند رحيم او را لابد به طبيب حاذق خواهد رسانيد، و اگر مطيع نباشد، سكوت كردن با او اولى است " 1 ".
والسلام

دستور العمل سوم

بسم الله تعالى
يا سلمان ! اى از آشنايان دور! و اى بيگانگان محشور! اى انس گرفته به آواز غرور! و اى متوحش از دار السرور! گوشت را باز كن ، تا در جوش و خروشت آورند.
و اين ادويه الهى را نوش كن ، تا عقل و هوشت بخشند. اين قدر بدان كه سليمان نبى - صلى الله جل جلاله على نبينا و آله و عليه السلام - تا عسكر شوم نفس و ابليس را در وجود شريف خودش تار و مار ننمود، در حكمرانى بر انس و جن متمكن و برقار نشد. و تا جند عقل و ملك را بر حصن حصين دل مسلط نكرد، دستش به خانم الهى مزين نگرديد
خبر ندارى عساكر ملعونه شيطان چه مفسده ها در قلبت بر پا نموده ، و مطلع نيستى كه چه فتنه ها و چه آشوبها در مملكت دلت بر پا كرده اند
حب دنيا كه عمده و اركان قبيحه ايشان است ، ببين چگونه جارى كرده اند درست تامل كن ، و ببين كه به اين قانون شوم چه مصيبتها و فريادها در دين مردم بلند است .
گاهى امر مى كند كه طلب جاه كن ، تا به چاهت بيندازند و گاهى مال جمع كن ، تا گرفتار مارت كنند. و چنان به نظرت جلوه داده اند كه جاه امرى است مرغوب ، و مال چيزى است مطلوب و تو مى دانى كه طالب جاه در دنيا و آخرت به چه مرارتها خواهد افتاد و به چه نفاها و تزويرها مبتلا خواهد شد
امان از خانه هائى كه به حكم نحسش خراب مى شود، وفرياد از مالهائى كه به امر نحس او به غارت مى رود، و چه قلب هاى مظلومان را شكسته ، و چه خانمان را به نيش ظلم ، تار و پودشان را از هم گسسته زبانش دائما در فحش ‍ و غيبت واستهزا و دروغ و خودستانى و وعده و وعيد و ايذا مسلمانان و آزار مردمان .... " 2 ". " 3 ".

دستور العمل چهارم

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين ، و صلى الله على خير خلقه محمد و آله الطاهرين
و بعد، بر طالبان نجات و سعادت ابدى مخفى نماناد كه اهل نجات دو طايف مى باشند: يك طايفه اهل يمين و طايفه ديگر مقربين اند.
و اگر طالب سعادت عمل به وظيفه اصحاب يمين ، كه عبارت از ترك معصيت باشد نمود، از آنها خواهد شد و مقربين علاوه بر آنها وظيفه ديگر دارند، كه غرض بيان آنها نيست .
اولا بايد فهميد كه اگر شخص انسانى فهميد حقارت و پستى خود را، هم بعد از آن فهميد عظمت و قدرت خضرت ملك الملوك را، البته خواهد فهميد كه جرات قدم برداشتن و اقدام به معصيت نمودن در حضور چنين سلطان عظيم الشانى در نهايت قبح و شناعت و بدبختى مى باشد.
چرا غافل است از قدرت قادرى كه اگر اراده نمايد فناى همه موجودات را، به محض اراده آن سلطان عظيم الشان ، همگى به باد فنا رفته ، ملحق به معدومات خواهد شد. اينكه مى بينى معصيت در نظرت سهل شده به جهت امورى چند است ، كه بعض آنها را ذكر مى كنم :
اولا: فكر خود را تماما متوجه به دنياى دنى كرده ، از اين جهت بالمره از نفع و ضر اخروى غافل شده اى
نمى دانى چه بسيار بسيار، منافع و سعادت ابديه از تو فوت شده و چه قدر ضررهاى بزرگ بسيار، به خود زده اى .
و ثانيا: عجز و حاجت وفقر خودت را ملتفت نيستى ، كه ذره ذره بدنت بخ خفظ كاركنان او، كه ملائكه باشند برپاست .
و ثالثا: نمى دانى كه در هر آنى از آنات ، و در هر جز از اجزا بدنت نعم غير متناهيه مرحمت از او شده و مى شود، كه به بيان و بنان ممكن نيست حصر آنها با اين حال چگونه نعمت او را در معصيت او صرف مى كنى !؟
و رابعا: چگونه غافلى از عقوبات سخت او؟ مگر نمى دانى كه ما بين مرگ و قيامت هزار غصه هست ، و آسانترين آنها تلخى جان كندن است چرا از شدائد قيامت غافلى ؟ امان از روزى كه از دهشت و وحشت او مقربين در خوف و اضطراب مى باشند چرا نباشند؟ از روزى كه زمينش و هوايش ‍ آتش ، و جهنم به اطراف خلايق محيط، و ملائك غلاظ و شداد در بگير و ببند. نيكان در وحشت و اضطراب ، و بدان در شكنجه و عذاب . آفتاب در بالاى سر، و زمين گرمتر از كوره آهنگر.
خطر حساب از يك طرف ، و دهشت صراط از يك طرف . و حال هنوز كار به جهنم نرسيده . از آتش و سلاسل و اغلال او بگويم ، يا از مار و عقربهايش ‍ بيان نمايم .
خلاصه ، اينها همه مختصر نويسى است اين فقراتى كه گفته شد از هزار يك بيان نشد. تمام سفارشهاى اين بينوا به تو، اهتمام در ترك معصيت است . اگر اين خدمت را انجام دادى آخر الامر تو را به جاهاى بلند خواهد رسانيد. البته البته در اجتناب از معصيت كوتاهى مكن ، و اگر خداى نخواسته معصيت كردى ، زود توبه نما، و دو ركعت نماز به جا آور، و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كن ، و سر به سجده بگذار، و در سجده از حضرت پروردگار عفو بخواه . اميدوارم عفو بفرمايد.
معاصى كبيره در بعض رساله عمليه ثبت شده ، ياد بگير و ترك نما. و زنهار پيرامون غيبت و دروغ و اذيت .
اقلا يك ساعت به صبح مانده بيدار شود، سجده به جا بياورد. آنچه در منهاج النجاه مرحوم ملا محسن فيض - رضوان الله جل جلاله عليه - مذكور است كافى و شافى است از براى عمل شب و روز تو. به همان نحو عمل نما، و سعى كن كه عمل و ذكرت به محض زبان نباشد، و با حضور قلب باشد، كه عمل بى حضور اصلاح قلب نمى كند، اگر چه ثواب كمى دارد. البته ، البته ! از غذاى حرام فرار كن . مخور مگر حلال غذا را كم بخور، و زياد مخور، يعنى زياده بر حاجت بينه مخور. نه چندان بخور كه تو را سنگين بكند، و از عمل باز دارد، و نه چندان كم بخور كه ضعف بياوردد، و به سبب ضعف از عبادت مانع شود، و هر قدر بتوانى روزه بگير، به شرطى كه شب ، جاى روز را پر نكنى . الحاصل غذا به قدر حاجت بدن ممدوح و زياده و كم ، هر دو مذموم . شروع كن به نماز با قلب پاك از حقد و حسد و غل و غش مسلمانان و لباس و فرش و مكان نمازت بايد مباح باشد، اگر چه مكان غير محل جبهه نجس بودنش به نجاست غير متعديه نماز را باطل نمى كند ولى نبودنش بهتر است . وبايست به نماز، ايستادن بنده در حضور مولاى جليل ، با گردن كج ، و قلب خاضع و خاشع . و بعد از فريضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه كلمه طيبه توحيد، و دعاى صباح مشهور بخوان ، و تسبيح سيده نسا را بعد از فريضه ترك مكن ، و هر روز هر قدر بتوانى ، لااقل يك جز قرآن ، با احترام و وضو و خشوع و خضوع بخوان ، و در بين خواندن حرف مزن ، مگر در مقام ضرورت و در وقت خواب شهادت را بخوان ، و آيه الكرسى ، و يك مرتبه فاتحه ، و چهار سوره توحيد و پانزده مرتبه سوره قدر، و آيه شهد الله ....بخوان و استغفار هم مناسب است و اگر بعضى از اوقات بتوانى سوره مباركه توحيد را صد مرتبه بخوانى ، بسيار خوب است و از ياد مرگ غافل مشو و دست بر گونه راست گذاشته به طرف راست با ياد خدا بخواب .
و از وصيت كردن غافل مشو و ذكر مبارك : لااله انت سبحانك انى كنت من الظالمين را هر قدر بخوانى ، و هر وقت بسيار بگو، اولا در شب و شب جمعه در هر يك صد مرتبه سوره مباركه قدر را بخوان ، و دعاى كميل را در هر شب جمعه ترك مكن ، و مناجات خمسه عشر را، حالت با هر كدام از آنها مناسب باشد، لاسيما مناجات مساكين و تابين مفتقرين و مريدين و متوسلين و معتصمين را بسيار بخوان و دعاهاى صحيفه كامله ، هر كدام در مقام مناسب ، بسيار خوب است .
و در وقت عصر هفتاد بار استغفار و يك سبحان الله العظيم ، سبحان الله و بحمده بخوان ، و استغفارات خاصه را هم بخوان ، و سجده طويل را فراموش مكن ، و قنوت طول دادن بسيار خوب است ، و همه اينها با ترك معاصى بسيار خوب است التماس دعا دارم " 4 ".

پي نوشت :

1- تذكره المتقين ، ص 214، 222
2- بقيه اين مقال از قلم افتاده
3- تذكره المتقين ، ص 229-231
4- تذكره المتقين ، ص 231-247

منبع:کتاب برنامه سلوك در نامه هاى سالكان
اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس