تاريخچه فيس بوک
فيس بوک از کجا امد
در باره اين فيس بوک هرچه بگوييم کم گفتيم ، کي باورش مي شد فيس بوکي که مارک و دوستانش در چهارم فوريه سال 2004 يعني هفت سال پيش راه اندازي کرده اند در طي اين مدت به چنين رشد غير قابل تصوري برسد؟ باور کنيد باور اين قضيه براي خود مارک زوکربرگ هم سخت بود اما بد نيست به مناسبت تولد هفت سالگي فيس بوک مروري کوتاه به آنچه در اين هفت سال بر فيس بوک گذشته تا به اين مرتبه رسيده داشته باشيم :
+ در چهارم فوريه سال 2004 ايده شبکه اجتماعي توسط مارک زوکربرگ و تعدادي از دانشجويان دانشگاه هاروارد اجرايي شد و در اين تاريخ facebook متولد شد .
+ در مارس همان سال اين شبکه اجتماعي از دانشگاه هاروارد فراتر رفت و به ساير دانشگاه هاي ايالات متحده مانند استنفورد و کلمبيا رسيد.
+ در دسامبر همان سال کاربران فيس بوک به يک ميليون نفر رسيد.
+ در مي سال 2005 فيس بوک توانست بيش از 12 ميليون دلار سرمايه جهت توسعه جذب کند و در اين زمان در بيش از 800 کالج مورد استفاده دانشجويان قرار مي گرفت.
+ در آگوست اين سال نام دامنه اين سايت که thefacebook.com بود به facebook.com تغيير يافت.
+ در اين سال پاي فيس بوک به دبيرستان هاي امريکا هم کشيده شد و در دسامبر 2005 تعداد کاربران آن به 5?5 ميليون نفر رسيد . ضمنا تعدادي امکانات همچون افزودن و اشتراک عکس هم به فيس بوک اضافه شد
+ در سال 2006 تعداد کاربران به 12 ميليون نفر رسيد
+ در اکتبر سال 2007 يعني پس از سه سال فعاليت تعداد کاربران فيس بوک از 50 ميليون نفر گذشت و در نوامبر همان سال تبليغات در فيس بوک آغاز شد.
+ در آگوست سال 2008 فيس بوک مرز يکصد ميليون کاربر را هم گذراند و روز به روز به محبوبيت آن افزوده شد.
+ در ژانويه سال 2009 کاربران فيس بوک به 150 ميليون نفر رسيد و در فوريه امکان لايک کردن به فيس بوک افزوده شد.
+ در مي سال 2009 ميزان ارزش فيس بوک ده ميليارد دلار عنوان شد و تا سپتامبر همان سال با رشدي عجيب تعداد کاربران به 350 ميليون نفر در سراسر جهان رسيد
+ در فوريه و سپس ژانويه 2010 تعداد کاربران از 400ميليون و سپس 500 ميليون نفر گذشت و اکنون هم اين ميزان مرز ششصد ميليون نفر را در نورديد.
همانطور هم که قبلا خبر داده بودم ارزش فيس بوک بيش از 83 ميليارد دلار تخمين زده شده و در هر ثانيه هشت نفر در جهان عضو فيس بوک مي شوند و تنها در سال گذشته ميلادي 250 ميليون کاربر به کاربران فيس بوک افزوده شده است .

با اين سير تحولي Facebook چه آينده اي را براي اين غول دنياي شبکه هاي اجتماعي پيش بيني مي کنيد؟
عکس موسس فيس بوک مارک زوکربرگ
اسيب هاي فيس بوک در زندگي امروزي
جنگ نرم، به دليل ماهيت خود و عدم نياز به ابزارهاي فيزيکي، به دنبال آن است که در مسافت هاي دورتري از مراکز طراحي کننده، به اجرا درآيد. جهاني و فرامرزي بودن فضاي سايبر، امکان هاي موردنياز را به آساني در اختيار طراحان جنگ نرم قرار مي دهد و با فراهم شدن بسترهاي فکري- فرهنگي اهداف موردنظر، از سوي جريان هاي درون جامعه هدف دنبال مي شود. ميسر بودن ارتباط دو طرفه نيز ابزارهاي عملياتي را در خدمت طراحان و رهبران مراکز موردنظر درمي آورد و در موقعيت هاي حساس که امکان حضور و هدايت مستقيم ميداني حوادث، از براندازان سلب مي شود؛ عناصر حاضر در صحنه نقش رسانه اي عمليات را بازي مي کنند.
از سوي ديگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان ميداني نياز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. اين عناصر، بايد براي خود هويتي خاص قايل باشند تا بتوانند هدايت روند درگيري را برعهده گيرند و در شرايط کنوني، امکان دسترسي به فضاي مجازي به دليل در اختيار گذاشتن لحظه اي حجم وسيعي از اخبار، اطلاعات و تسهيل ارتباط، چنين هويت کاذبي را به راحتي در ميان بخشي از صحنه گردانان حوادث ايجاد مي کند. نبود بسياري قيود و محدوديت ها که براي ساير اقسام رسانه اي وجود دارد، در محيط مجازي، گستره فعاليت در اين فضا را براي اهداف و انگيزه هاي امنيتي و سياسي در جنگ نرم افزايش مي دهد. مجموعه اين شرايط است که امروزه، هوس بهره گيري از اين فضا را براي غلبه بر ديگر ملت ها، در ميان مراکز قدرت جهاني ايجاد مي کند.
حوادث چند ماه اخير ايران را بايد ميدان آزمون براي کاربرد فضاي مجازي در عمليات رواني و جنگ نرم دانست. وبلاگ، فيس بوک، توئيتر، فرند فيدز و بالاترين، از جمله سايت هايي هستند که قابليت شبکه سازي وسيعي در اينترنت ايجاد کرده اند. در برخي مواقع، اين شبکه ها به عنوان سربازان جديد جنگ نرم دول غربي، اقدامات خود را به فضاي وقايع جامعه نيز تسري داده و هماهنگي و سازماندهي بسياري تجمع هاي سياسي و اعتراضي را بر ضد دولت هدف، برعهده مي گيرند. حوادث پس از انتخابات سال 1388، به روشني نقش شبکه هاي اجتماعي مجازي در جنگ نرم غرب با ايران را نشان داد.
نگاهي به مفهوم و ويژگي هاي شبکه هاي اجتماعي مجازي
امروزه فراگيري اينترنت و فن آوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي، موجب ظهور فضاي مجازي در کنار جهان واقعي شده که اين امر، معادلات و الگوهاي ارتباطات سنتي، توليد، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغيير در آن شده است. چنين فضايي که به عنوان واقعيت مجازي يک پارچه، درنظر گرفته مي شود، از ويژگي هايي چون بي مکاني، فرا زمان بودن، صنعتي بودن محض، عدم محدوديت به قوانين مدني متکي بر دولت- ملت ها، از معرفت شناسي تغيير شکل يافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترسي بودن همزمان، روي فضا بودن و برخورداري از فضاهاي فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي، سياسي و نيز آزادي از هويت بدني و جنسي جديد برخوردار است. (Myers 2000) شبکه هاي اجتماعي مجازي، امروزه نقش بسيار مهمي در خلق اين فضاي مجازي دارند. از خلال همين واقعيت هاي مجازي است که آسيب هاي رواني و سياسي بسيار گسترده اي را مي توانند براي يک جامعه به وجود آورند.
شبکه هاي اجتماعي، به مجموعه اي از افراد که به صورت گروهي با يکديگر ارتباط داشته و مواردي مانند اطلاعات، نيازمندي ها، فعاليت ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه هاي اجتماعي گويند. شبکه هاي اجتماعي را مي توان به دو دسته شبکه هاي مجازي و شبکه هاي غيرمجازي تقسيم کرد. شبکه هاي غيرمجازي در واقع شبکه هايي هستند که توسط مجموعه اي از افراد و گروه هاي به هم پيوسته، در محيط اجتماعي عمل مي کنند. شبکه اجتماعي مجازي يا شبکه اجتماعي اينترنتي، وب سايت يامجموعه اي از وب سايت هايي است که به کاربران امکان مي دهد، علاقه مندي ها، افکار و فعاليت هاي خود را با يکديگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت ديگر، شبکه هاي اجتماعي سايت هايي هستند که با استفاده از يک موتور جست وجوگر و افزودن امکاناتي مانند چت، پيام رساني الکترونيک، انتقال تصوير و صدا و...، امکان ارتباط بيشتر کاربران را در قالب شبکه اي از روابط فردي و گروهي فراهم مي آورند. (2000 Resnick)، وبلاگ ها(1)، فيس بوک(2)، توييتر(3)، يتوب(4). پادکست(5) از جمله شبکه هاي اجتماعي مجازي هستند.
نگاهي به آسيب هاي سياسي و رواني شبکه هاي اجتماعي مجازي
با رشد رسانه هاي نوين، جهاد وارد عصر دوم رسانه ها شده است که برخلاف دوره مدرن و عصر نخست، آينده آن به طور کامل قابل پيش بيني نيست، زيرا در عصر دوم رسانه ها که در آن بحث رسانه هاي الکترونيک جديد، حاکميت دارند و اطلاعات حرف آخر را مي زنند، پديده ها کمتر قابل پيش بيني اند (گل محمدي، 1383). رسانه هاي نوين داراي آسيب هاي بسيار مهم رواني و سياسي است که مي توانند، زمينه و بستر مناسبي را براي جنگ نرم ايجاد کنند. در مورد آسيب هاي رواني شبکه هاي اجتماعي، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد: (Abraham Hassanien 2010)
1- کاهش احساسات: به دليل اينکه اغلب ارتباطات در اين فضا، به صورت نوشتاري است، اغلب فاقد احساسي است که در فضاي واقعي، از طريق قدم زدن، سخن گفتن و... به دست مي آيد. افراد با وجود امکانات ارتباطي در فضاي مجازي، ديگر اهميتي به کيفيت روابط نمي دهند و اين مسئله، به کاهش بيشتر احساسات منجر مي شود.
2- متن گرايي: علي رغم امکانات چند رسانه اي موجود در فضاي مجازي، هنوز هم قسمت عمده اي از ارتباطات در فضاي مجازي را ارتباطات متني در قالب ايميل و چت تشکيل مي دهد. ارتباطات متني مي تواند شکل جديدي از هويت مجازي را شکل دهد.
3- انعطاف پذيري هويتي: افراد در فضاي مجازي، به دليل نبود راهنماهاي چهره اي، مي توانند بازنمايي هاي متفاوتي از خود ارائه دهند.
4- دريافت هاي جايگزين: در ارتباطات مجازي، شما مي توانيد ديوارها را بشکنيد، به حوزه خصوصي ديگران وارد شويد و حرف هايي را که حاضر نيستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بگويند، بشنويد.
علاوه بر آسيب هاي جدي شبکه هاي اجتماعي مجازي در بعد رواني که به انعطاف پذيري هويتي و شکل گيري هويت هاي مجازي جديد منجر مي گردد، مهم ترين تأثيرات سياسي فناوري هاي ارتباطي- اطلاعاتي، تضعيف دولت هاي ملي، اشاعه اطلاعات سياسي و کاهش مشارکت سياسي افراد و گروه هاست. www.migna.ir
همچنين کنترل اطلاعات در عصر جديد، اهرم اصلي قدرت بازيگران جهاني، ملي و محلي است J. P Robinson 2004M and Kestnbaum A Neustadtl)، اهرمي که در انقلاب هاي رنگي در اختيار بنياد سوروس و سازمان هاي غيردولتي و جنبش هاي دانشجويي قرارگرفت و رهبران احزاب و جنبش ها، بيشترين بهره را از آن بردند.
دول غربي، ماهرانه با استفاده از امکانات تکنولوژي و ارتباطات، مانند اينترنت، سايت هاي انتقادي را عليه يک دولت سازمان مي دهند. پيام هاي کوتاه را از طريق تلفن هاي همراه رد و بدل مي کنند و مرتب قرارهاي جديدي مي گذارند.
آسيب مهم ديگر رسانه هاي نوين، تأثير بر افکار عمومي و بسيج آن است. به گونه اي که به واسطه اين رسانه ها، نوعي فضاي عمومي شکل مي گيرد و بسياري افراد، بي آن که يکديگر را ببينند و تبادل نظر کنند، مانند يکديگر فکر و در نتيجه مانند يکديگر نيز عمل مي کنند. بر اين اساس، از طريق توليد پيام، شعار و انديشه، به شيوه اي هنري و از طريق تصوير، گرافيک، صدا و موسيقي، تصورات دستکاري و بسيج مي شوند و در نهايت فعاليت سياسي، اين امکان را مي يابد که با زندگي روزمره آميخته شود. (L. W Bennett).
در اين صورت ديگر مانند گذشته، نيازي نيست که براي تبديل افکار عمومي به نيروي اجتماعي و تغيير اوضاع سياسي، به اهرمي مانند حزب سياسي متوسل شد و اگر اين تغيير در افکار عمومي پيدا شود، مردم در مواقع مهم تاريخي، خود راه را باز مي کنند و احتياجي به اعمال نيرو، فشار و زور از طريق اهرم هاي جدا از مردم وجود ندارد.
افزون بر اين، استفاده جنبش هاي اجتماعي جديد، از شبکه هاي اجتماعي مجازي، آسيب جدي ديگري را براي دولت ها به همراه داشته است. جنبش هاي اجتماعي جديد و هويت هاي دگرخواهانه، از مهم ترين جنبه هاي نرم افزاري تهديد امنيت ملي هستند. جنبش هاي نوين کنوني، اهميت بيشتر را به هويت داده و در برابر اشکال جديد سلطه و طرد مقاومت مي کنند. اين جنبش ها همچنين تلاش دارند، تا با اشکال جديد تکنولوژي هاي ارتباطي و تغييرات اجتماعي، سياسي و فرهنگي سازگار شوند.
به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازيگران سياسي، از طريق رسانه هاي نوين، در بازي قدرت حضور دارند و از آن جا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طريق شبکه جهاني اينترنت و ماهواره ها و خبرگزاري ها صورت مي گيرد، بازي سياسي، به نحو فزاينده اي در فضاي رسانه ها صورت مي گيرد (کاستلز، 0831) وي همچنين به نقش تکنولوژي هاي ارتباطي، مانند اينترنت، در عضوگيري و گسترش قدرت جنبش هاي اجتماعي اشاره مي کند. شبکه هاي اجتماعي شکل اجتماعي نويني از ارتباطات را به وجود آورده که در عين حال توده اي است؛ اما به صورت انفرادي توليد و دريافت مي شود و تاثير مي گذارد. با اين همه، در سراسر جهان، به ابزاري در خدمت جنبش هاي اجتماعي تبديل مي شود؛ اگرچه اين جنبش ها تنها استفاده کنندگان اين ابزار جديد، بسيج و سازمان دهي نيستند.
جنبش هاي مذکور، بايد بتوانند براي دستيابي به اهداف خود، در سه زمينه توانمندي داشته باشند: شکل دادن به هويت جمعي، متقاعد ساختن پيروان خود و بسيج آنها. اين جنبش ها، با استفاده از تکنولوژي هاي جديد اطلاعاتي، مي توانند به راحتي به هر سه هدف مذکور دست يابند. (8991 b. B Bimber) ملوچي معتقد است که شبکه هاي اجتماعي مجازي به جنبش هاي اجتماعي، توانمندي انعکاس روش ها و اهداف خود را به فضاي عمومي داده است. (ملوچي).
همچنين شبکه هاي اجتماعي مجازي همانند آزمايشگاهي است که جنبش هاي اجتماعي، ميزان توانمندي خود را بررسي مي کنند. در چنين حالتي شبکه هاي اجتماعي، تنها به عنوان وسيله سياسي عمل نمي کنند، بلکه خود به فضاي سياسي تبديل مي شوند (B2000 Bimber) نيز کاربرد شبکه هاي اجتماعي اين امکان را به جنبش هاي اجتماعي مي دهد که روش هاي سنتي بيان اعتراضات خود، همانند راهپيمايي ها، اعتراضات، شعارها واستفاده از نمادها را آسان تر به کار برده و آن ها را با روش هاي نمادين جديد ترکيب کنند. بر همين اساس، اين جنبش ها توانمندي بيشتري براي جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومي دارند. با کاربرد تکنولوژي هاي اطلاعاتي جنبش هاي اجتماعي به استفاده از پوشش رسانه اي جمعي نيازي ندارند.
از ديگر آسيب هاي سياسي رسانه هاي نوين، مي توان به رسانه اي شدن فضاي سياست اشاره کرد. از ديد کاستلز در جامعه کنوني، سياست به معناي سياست رسانه ها است. رسانه ها، پس زمينه هميشگي بازي سياست و حوزه اي عمومي هستند که در آن قدرت به نمايش درمي آيد و درباره اش داوري مي شود (همان). به اعتقاد وي، اگرچه سياستمداران براي کسب قدرت سياسي در رسانه ها، از تکنيک ترور شخصيت، رسواگري و جنجال استفاده مي کنند و اين مسئله معرف خوبي براي يک جامعه دموکراتيک است. ولي بايد به اين نکته توجه داشت که ويژگي اصلي سياست رسوايي و جنجال اين است که همه کنشگران سياسي شرکت کننده در آن، خود به دام اين نظام مي افتند وغالباً نقش ها معکوس مي شوند؛ شکارچي امروز شکار فرداست.
يکي ديگر از آسيب هاي جدي شبکه هاي اجتماعي، به علت توانمندي آن ها براي پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهايت پديد آوردن جهل عمومي است.
عدم توانايي شبکه هاي اجتماعي براي نهادسازي سياسي در جريان اعتراضات و پس از آن، يکي ديگر از آسيب هاي جدي شبکه هاي اجتماعي است؛ براي مثال توئيتر يا فيس بوک، تنها مي توانند به شکل دهي اعتراضات و سرنگوني حکومت کمک کنند؛ اما توانايي برنامه ريزي براي اداره حکومت يا ايجاد نهادهاي دموکراتيک را نداشته و نمي تواند، از آرمان ها و اهداف موردنظر خود دفاع کند. (Ayres 1999) از ديگر آسيب هاي جدي شبکه هاي اجتماعي مجازي اين است که به ميزان قابل توجهي، شانس کنترل سياسي و مردم فريبي را بالا مي برد، زيرا پيشرفت تکنولوژي، چنان از ارتقاي بصيرت افراد پيشي مي گيرد که افراد هنگام رويارويي با تکثير سريع اطلاعات کاملاً بي دفاع مي مانند. (P Resnick 2004). خارج شدن سياست از فرايند عقلاني، ديگر آسيب جدي رسانه هاي نوين است؛ زيرا رسانه هاي جديد، درحال دگرگون کردن سياست هستند؛ به عبارت ديگر، زندگي سياسي به مقدار زيادي در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ يعني سياست منطق رسانه ها را پذيرفته و در اين فرايند خود دگرگون شده است.
همچنين ظهور رسانه هاي نوين به عنوان مرکز قدرت خودگردان است که به تقويت شخصي سازي سياست کمک مي کنند. در اين فرايند، سياست به عنوان نمايش و مخاطب به عنوان تماشاچي درنظر گرفته مي شود. همه اينها بدان معناست که سياست، کمتر به عنوان يک فرايند عقلاني، تجزيه و تحليل مي شود، بلکه بيشتر به عنوان يک سري حرکات نمادين که ما به آنها واکنش نشان مي دهيم، عمل مي کند. تحت تأثير اين تغييرات، سياست مداران، بيش از پيش رسانه اي شده و به انسان هاي معمولي تبديل مي شوند. آنها افراد معروفي مي شوند که مشابهت هاي زيادي با افراد سرگرم کننده دارند. در واقع رهبران، مانند يک کالاي تجاري تبليغ مي شوند. وارونه شدن برخي نظريه هاي مدرن در عرصه هاي سياست و اجتماع، يکي ديگر از آسيب هاي جدي شبکه هاي اجتماعي است. يکي از اين تئوري ها، تئوري دموکراسي به معناي حق تعيين سرنوشت ملت ها از سوي خود آن هاست. فن آوري اطلاعاتي و ارتباطي و امپرياليسم رسانه ها، به طرق مختلف، اين تئوري مهم سياست و حکومت را به چالش کشيده است که به دو شکل اين چالش اشاره مي شود: نکته نخست اينکه دموکراسي ديگر واقعاً معناي حکومت مردم بر مردم نمي دهد. احزاب، گروه ها و نخبگان سياسي، با تسلط بر ابزارهاي ارتباطي و به ياري امپراطوري رسانه ها، ايده ها و برنامه هاي خود را بر مردم تحميل مي کنند و گزينش ها، نه براساس توانايي و شايستگي، بلکه براساس ميزان سرمايه و تسلط منتخب بر رسانه ها صورت مي گيرد؛ هرچند که قدرت تبليغات و آثار منفي آن، در همه جوامع، حتي جوامع ابتدايي وجود داشت؛ اما با گسترش فن آوري ارتباطي و اطلاعاتي و پيدايش انواع رسانه هاي مجازي، اين قدرت پيچيده تر گرديده است. چالش دوم براي دموکراسي، پيدايش مفهومي به نام ديکتاتوري اقليت در سايه امپراطوري رسانه ها است که اساساً با ماهيت دموکراسي در تضاد است. مفهوم ديکتاتوري اقليت، تنها در سايه فن آوري ارتباطات، به ويژه رسانه هاي مجازي شدني است، چرا که اقليت مسلط بر اين رسانه ها مانند اشرافيت قرن هاي 71 و 81 ميلادي، درپي تحميل افکار، اميال و عقايد خود بر ديگران است.
توجه به هشدارهاي شماري از صاحب نظران برجسته در رابطه با تأثير ويرانگر اينترنت بر سياست، بيانگر ديگر جنبه هاي آسيب سياسي شبکه هاي اجتماعي مجازي است. در سال 0002، پوتنام(173 P Putnam 0002). در مورد ظهور «سايبر آپارتايد» (6) و «سايبر گسيختگي» (7) هشدار داد و گفت: «فرهنگ سياسي اينترنت، دست کم در مراحل اوليه بسيار آزاد بوده و در برخي موارد، فضاي سايبر بيانگر وضعيت طبيعي هابز و نه لاک است.”
تحليل گران اجتماعي ديگر نيز هشدارهاي مشابهي داده اند. (R2002 Blood) سانستين (P49. Sunstein 2001)، هشدار پوتنام را يک سال بعد اين گونه تکرار کرد: تکنولوژي هاي جديد از جمله اينترنت به صورت چشمگيري توانايي مردم براي شنيدن صداي خود و ممانعت از شنيدن صداي ديگران را افزايش داده است؛ براي مثال بلاگ ها مي توانند تازه ترين نمونه ها از سايبر آپارتايد باشند. بسياري بلاگرها خود از نگراني در مورد اين پديده که «پيله بستن» (8) مي نامند، صحبت مي کنند. اين مسئله از نظر جامعه شناسان موجب ذره اي و اتميزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگي مي گردد.
افزايش تعارضات ساختاري و دوگانگي هويت، يکسان سازي فرهنگي، تقويت گرايش هاي گريز از مرکز (فروملي و فراملي) و اخلال در روند وحدت ملي، ايجاد اختلاف و شکاف ميان ملت ها به دليل ملي گرايي افراطي، ايدئولوژي هاي متضاد و در نهايت بروز شکاف فرهنگي، يکپارچگي افقي گروه ها و طبقات و تشديد دوقطبي، تضاد با ارزش ها، باورها، تضعيف پيوندهاي سنتي از طريق تقويت و تبليغ ارزش هاي غربي و کمک به استحاله فرهنگي، بهره برداري تبليغاتي و انتشار اخبار غيرواقع تحريف شده، ايجاد نخبگان سياسي و فرهنگي وابسته، به جريانات خود ساخته از طريق شبکه ارتباطي، از ديگر آسيب هاي سياسي شبکه هاي اجتماعي مجازي در جنگ نرم محسوب مي شود. migna.ir
فيس بوك بنا بر ادعاي حاميان و بنيانگذارانش چيست ؟
شناسنامه فيس بوك :
نوع شرکت اختصاصي
تأسيس کمبريج، ماساچوست (4 فوريه 2004)
شعبه? مرکزي کاليفرنيا
افراد مهم مارک زوکربرگ، بنيادگذار و مدير اجرايي
داستين موسکوويتز، بنيادگذار همراه
شريل سندبرگ، مدير اول اجرايي
مت کوهلر، مدير توليد
کريس هيوز، بنيادگذار همراه
درآمد ميليون 2000 دلار (تخمين 2011)
تعداد کارکنان +2000( 2011)

فيسبوک (به انگليسي: facebook) شرکت ايجاد کننده وبگاه فيسبوک است که در 4 فوريه 2004 به وجود آمد. از شبکههاي اجتماعي مجازي است به واسطه آن ميشود با دوستاني که داراي حساب کاربري در فيس بوک هستند عکس، فيلم يا پيغام به اشتراک گذاشت. فيس بوک هم اکنون به طور رايگان در اختيار مردم جهان قرار دارد. فيس بوک توسط Mark Zuckerberg و هم اتاقيش Dustin Moskovitz در حالي که هر دو در دانشگاه هاروارد مشغول تحصيل بودند راه اندازي و سرمايه گذاري شد. در ابتدا فقط مختص دانشجويان هاروارد بود و بعد ها در دسترس عموم قرار گرفت .
وبگاه فيسبوک هماکنون به 40 زبان از جمله فارسي، قابل دسترس بوده و 70 درصد از کاربران آن در خارج از ايالات متحده هستند. www.migna.ir
فيس بوک (Facebook) يک شبکه اجتماعي رايگان در اينترنت است . کاربران در آن ميتوانند با يکديگر بطور کاملا چند رسانه اي در ارتباط باشند ، دوستان را به ليست خود اضافه کنند،با ديگران آشنا شوند و براي خود يک صفحه شخصي درست کنند تا ديگران به آن مراجعه و اطلاعات آن را مشاهده کنند و در صورت علاقه نظر خود را اعلام کنند .
محيط فيسبوک در واقع مجلسي از دوستان و آشنايان يک کاربر بهشمار ميآيد. فيس بوک با ارائه امکان عضوگيري در تعداد بالا، به کاربران اجازه ميدهد تا در هر لحظه دوستان جديدي را به مجموعه خود اضافه کنند.
کاربران در فيسبوک داراي يک صفحه شخصي هستند. ميتوانند گروه تاسيس کنند و يا در گروههاي ديگر عضو شوند. کاربران ميتوانند براي خود آلبوم عکس بسازند و دوستانشان را انتخاب کنند و به ليست دوستان اضافه کنند.
کاربران ميتوانند براي يک هنرمند يا يک وبگاه و يا وبلاگ شخصي خود و شايد هم براي کالايي که توليد ميکنند صفحه جداگانه طراحي کنند تا ديگران هم در آن صفحات ثبت شوند و پيشنهاد و انتقاد ارائه بدهند.
کاربران فيسبوک در رابطه با شما تنها به پنج گروه طبقهبندي ميشوند؛ دوستان، دوستان دوستان، اعضاي همشبکه، غريبهها و کاربراني که احياناً بستهايد.
فيسبوک نرمافزارها، ابزارهاي جانبي خاص و بازيهاي آنلاين گوناگوني دارد که کاربر ميتواند با توجه به نياز خود از آنها استفاده کند.
جوليان آسانژ موسس وب سايت ويکي ليکس مي گويد:
«فيس بوک تنفر آميز ترين ابزار جاسوسي است که تاکنون خلق شده است. هر کس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه اجتماعي فيس بوک اضافه مي کند بايد بداند که به شکل رايگان در خدمت دستگاه هاي اطلاعاتي آمريکاست و اين گنجينه اطلاعاتي را براي آنها تکميل مي کند.».
به گفته وي فيس بوک يک گنجينه اطلاعاتي بسيار بزرگ از نام و سوابق افراد است که کاربران آن را به شکل داوطلبانه در اختيار اين شبکه اجتماعي قرار مي دهند ولي اين ابزار توسط دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي آمريکا مورد بهره برداري قرار مي گيرد. دسترسي اين دستگاه هاي اطلاعاتي به اطلاعات ذخيره شده در فيس بوک آن را به يک ابزار خطرناک بدل کرده است.
سازنده فيس بوک جواني به نام مارک زاکربرگ است که آن را در چهارم فوريه سال 2004 راه اندازي کرد. مارک زاکربرگ وبگاه فيس بوک را از اتاق خود در دانشگاه هاروارد آمريکا طراحي کرد و در تاريخ 4 فوريه 2004 آن را به عنوان يک وب سايت اجتماعي ويژه? دانشجويان هاروارد راه اندازي کرد. اما سايت او فراتر از محدوده يک دانشگاه و دانشجويان آن، خيلي سريع مورد توجه قرار گرفت و چنان محبوب شد که تا آخر هفته دوم راه اندازي آن، بيش از نيمي از دانشجويان هاروارد درآن نام نويسي کرده بودند و از آن به عنوان راهي براي ارتباط با يکديگر استفاده ميکردند و در کوتاه مدت، ميليونها نفر در همان چند ماه نخست، به عضويت آن در آمدند.
فيس بوک در ايران فيلتر است.
ساخت فيلمي با محوريت فيس بوک
در سال 2010 ديويد فينچر فيلمي را با نام شبکه ي اجتماعي(فيلم) در مورد فيس بوک و زندگي مارک زاکربرگ خالق اين سايت ساخت.
تعداد كاربران فيس بوك:
زمان | تعداد کاربران | روز سپري شده | درصد افزايش |
26 اگوست 2008 | 100 ميليون | 1665 | 178?38? |
8 اوريل 2008 | 200 ميليون | 225 | 13?33? |
15 سپتامبر 2009 | 300 ميليون | 150 | 10? |
5 فوريه 2010 | 400 ميليون | 143 | 6?99? |
21 جولاي 2010 | 500 ميليون | 166 | 4?52? |
5 ژانويه 2011 | 600 ميليون | 168 | 3?57? |
درآمد:
سال | سود | افزايش |
2006 | 52 ميليون دلار | -- |
2007 | 150 ميليون دلار | 188? |
2008 | 280 ميليون دلار | 87? |
2009 | 775 ميليون دلار | 177? |
2010 | 2000 ميليون دلار | 158? |
ايسنا : طبق تازهترين آمار، تعداد كاربران شبكه فيسبوك در حال رسيدن به 700 ميليون نفر است و با همهگير شدن اين شبكه بزرگ اجتماعي، شاهد استقبال برخي از كاربران و گسترده شدن روابط مجازي و در مقابل نگراني برخي والدين از عضويت فرزندانشان در اين شبكه هستيم.
شايد بتوان گفت كه امروزه فيس بوك جاي خود را در زندگي مردم در فضاي مجازي پيدا كرده و اين روزها در اوج قرار دارد. اين شبكه اجتماعي در حال به چالش كشيدن گوگل و ياهو در دنياي اينترنتي است و نكته قابل توجه اينجاست كه همچنان درآمدي نجومي از بخش تبليغات آنلاين كسب ميكند.
بيشترين كاربران از چه كشورهايي هستند؟
آمارها نشان ميدهد به دليل افزايش استقبال از اين شبكه اجتماعي، در برزيل و هند نيز تعداد كاربران اين شبكه اجتماعي افزايش تصاعدي يافته است.
كشورهايي همچون برزيل، مكزيك، اندوزي، آرژانتين و فيليپين قسمت اعظم كاربران فيس بوك را به خود اختصاص دادهاند؛
نيمي از مردم آمريكا يعني 149 ميليون نفر عضو فيس بوك هستند و اندونزي نيز با 37 ميليون كاربر در رده دوم بيشترين كار بر فيس بوك قرار دارد.
اما مقامات اين شبكه بزرگ اجتماعي مدعي شدند از راهكارهاي جديد امنيتي براي افزايش سطح امنيت كاربران استفاده كردهاند.
طبق تحقيقات جديد، سه چهارم از كودكان اروپا در شبكههاي اجتماعي عضو هستند و اين در حالي است كه يك نفر از پنج نفر كه داراي سن زير 13 سال است، كه اين موضوع محدوديتهاي سني فيس بوك را نقض كرده است.
نظرسنجي جديدي كه از سوي كميسيون اروپا انجام شده نشان ميدهد كه 77 درصد از كودكان 13 تا 16 ساله و 38 درصد از كودكان 9 تا 12 ساله در اروپا در شبكههاي اجتماعي عضو هستند.
نتيجه اين نظرسنجيها نشان ميدهد كه يك چهارم از آنها پروفايل خود را در معرض ديد عموم قرار دادهاند، بدين معنا كه هر فردي ميتواند به اطلاعات آنها دسترسي داشته باشد كه همين امر آنها را در خطر سوء استفاده از سوي برخي افراد قرار داده است.
يكي از مقامات كميسيون اروپا كه مسوول امور اينترنتي در اين كميسيون است، از شركتهاي شبكههاي اجتماعي خواست تا پروفايل كودكان را تنها در دسترس افراد تاييد شده قرار دهند و اين پروفايلها را در موتورهاي جستوجوگر ناپديد كنند.
اما موضوع قابل توجه اين است كه تعداد پروفايلهاي نوجوانان 13 تا 16 ساله در شبكههاي اجتماعي در غرب اروپا بسيار زياد است، به طور مثال هلند با 70 درصد داراي بيشترين كودك زير 13 سال عضو در يك شبكه اجتماعي است و فرانسه با 25 درصد در انتهاي جدول قرار دارد.
اين نظرسنجي همچنين نشان مي دهد كه فيس بوك محبوبترين شبكهي اجتماعي در 17 كشور از 25 كشور اروپايي است و 57 درصد از افراد 9 تا 16 ساله عضو اين شبكه اجتماعي هستند.
با وجود محدوديتهاي سني، 20 درصد از كودكان 9 تا 12 ساله كه تحت نظرسنجي قرار گرفتند، اظهار كردند داراي يك اشتراك فيس بوك هستند.
تدابير امنيتي براي كاربران
مقامات فيس بوك اعلام كردند كه براي مقابله با كلاهبرداري از كاربران فيس بوك و ارسال هرزنامهها به آنها، تدابير امنيتي جديدي اتخاذ كردهاند.
آنها مدعياند كه روند ورود كاربران به اين شبكه اجتماعي را ارتقاء بخشيدهاند و از ابزار جديدي براي افزايش امنيت لينكهايي كه در اين شبكه به اشتراك گذاشته ميشود، استفاده كردهاند.
از سويي ديگر يكي از مقامات فيس بوك اظهار كرده است كه اين شركت متعلق به ارائه فضاي امن به كاربران در اينترنت است.

اطلاعات شخصي كاربران در دست اشخاص ثالث
به نظر شما آيا اين امكان وجود دارد كه اطلاعات شخصي كاربران فيس بوك به طور سهوي در اختيار اشخاص ثالث به ويژه شركتهاي تبليغاتي قرار بگيرد؟
طبق اعلام شركت امنيتي سيمنتك، اشخاص ثالث و كمپانيهاي مختلف اين فرصت را داشتهاند كه به اطلاعات شخصي كاربران فيس بوك از جمله اطلاعات پروفايلها، عكسها و محتويات چتها دسترسي داشته باشند و براي كاربران پيغام ارسال كنند.
تخمين آنها در اين باره اينگونه بوده كه از ماه آوريل سال 2011 نزديك به صد هزار برنامه (applications) افشاي اين اطلاعات را تسهيل كرده است. همچنين مشاهده شده كه در طول سالها، صدها هزار برنامه به طور سهوي باعث افشاي اطلاعات كاربران فيس بوك و قرار گرفتن آنها در اختيار اشخاص ثالث شده و ممكن است اشخاص ثالث خود به توانايي دسترسي به اين اطلاعات واقف نبودهاند و فيس بوك مطالب اعلام شده از سوي سيمانتك را تاييد كرد.
براي ميزان تاثيرگذاري اين شبكه ميتوان نگاهي به اخبار كشته شدن بن لادن انداخت؛ پس از انتشار خبر كشته شدن اسامه بنلادن صفحه مربوط به اين اتفاق به نام "اسامه بنلادن مرده است" در فيس بوك با استقبال چشمگير كاربران اين شبكه اجتماعي روبهرو شد. تنها ظرف چند ساعت پس از انتشار اين خبر، بيش از 200 هزار نفر صفحهي "اسامه بنلادن مرده است" را Like كردند.
اما اين شبكه يا هدف جذب كاربران هر جه بيشتر و در تلاش براي تقويت بخش News Feeds خود در نظر دارد تا اخبار بيشتر و واقعيتري منتشر كند.
فيسبوك چندي پيش به استخدام فردي براي ايجاد روابط ميان خبرنگاران و سازمانهاي خبري پرداخت. www.migna.ir
اقدامات جديد فيس بوك همچنين به سازماندهي رويدادهاي رسانه محور كمك ميكند و قرار است يكي از اين رويدادها به زودي در دفتر فيس بوك در كاليفرنيا برگزار شود.
واديم لاوروسيك كه مسوول بخش برنامههاي مرتبط با خبرنگاران در فيس بوك شده، ماموريت پيدا كرده است تا امكانات بيشتري در اين شبكه ايجاد كند تا اين كه بتوان از آن به عنوان يك ابزار خبري نيز استفاده كرد.

جايگاه ويژه عفت و حيا در فيس بوک+ عکس
تأثيرات فيس بوک در ترويج بي عفتي و بي بند و باري در ميان جوانان
بسياري از کاربران فيس بوک با قرار دادن عکس هاي خصوصي و خانوادگي خود در انظار عمومي به حريم شکني مي پردازند؛ در برخي از اين موارد شما عکس هايي از دوستان و همکاران خود مي بينيد که برايتان باور کردني نيست!
به گزارش عصر امروز، فيس بوک (Facebook) يک سايت به اصطلاح و در لغت اجتماعي است که در چهارم فوريه سال 2004 راه اندازي شد؛ اين سايت پس از گذشت مدت کوتاهي از آغاز فعاليت خود توانست مخاطبان زيادي را در کشورهاي مختلف جهان از جمله "ايران" جذب کند.
سياست گذاران و موسسان اين سايت اهداف گسترده سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را از تاسيس آن دنبال مي کردند که نمونه اي از اهداف سياسي آن را در حوادث پس از انتخابات در ايران مشاهده کرديم.
اما هدف از نگارش اين گزارش بررسي اهداف سياسي و اقتصادي فيس بوک در ايران نيست، بلکه قصد داريم تا تنها به گوشه اي از تاثيرات منفي "اجتماعي " و "فرهنگي " در اين سايت که به بحث ايجاد "آلبوم تصاوير " و انتخاب يک "عکس " براي نمايه خود است بپردازيم.
اگرچه فعاليت اين سايت در کشور ما غير قانوني است و از همين روي براي مخاطبان اينترنتي قابل دسترسي نبوده و به اصطلاح "فيلتر " است؛ اما نبايد اين حقيقت را ناديده گرفت که اين سايت نسبتا مخاطبان زيادي در ايران پيدا کرده است.
"نام نويسي " نوشته اي است که با بزرگترين فونت پس از ورود به اين سايت با آن مواجه مي شويد و در ادامه آن مي خوانيد "نام نويسي رايگان است و هميشه خواهد ماند " که با کمي صرف وقت مي توان به راحتي در اين سايت عضو شد و به کاربران فيس بوک پيوست.
بر اساس اين گزارش، هر روز بر مخاطبان اين سايت در کشورمان افزوده مي شود و به نظر مي رسد که به جاي فيلتر و ناديده گرفتن اثرات مخرب آن بهتر است فکري اساسي براي اين پديده جديد کرد؛ چرا که با توجه با عدم هم خواني آن با عقايد، سنت و عرف مردم ايران، صدمات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي گسترده اي را در آينده در بر خواهد داشت.
البته در ماه هاي اخير جوانان دلسوز، معتقد و ارزشي به ناچار خود را در عرصه جديدي از جنگ نرم ديده و با عضويت در اين سايت به فعاليت هاي انقلابي در راستاي حمايت از انقلاب و اسلام مي پردازند و اصطلاحا مجبور به بازي در زمين حريف شده اند؛ چه آنکه قطعا آنها نيز از اثرات مخرب فرهنگي و اجتماعي اين سايت مصون نخواهند بود زيرا که ماهيت اين سايت حداقل با ارزش هاي ايراني-اسلامي مردم جامعه ما همخواني ندارد که هدف از اين نگارش همانگونه که در آغاز کلام به آن اشاره شد پرداختن به اين موضوع نيست.
اما پس از عضويت در اين سايت مي توان از امکانات متعدد اينترنتي آن استفاده کرد؛ براي نمونه در اين سايت مي توانيد با کساني که دوست هستيد گفتگو (چت) کنيد يا نظرات خود را به اشتراک گذاشته و درباره آن بحث کنيد؛ يا به دوست يابي بپردازيد و حتي با دوستان دوست خود نيز آشنا شويد تا به يک باره اجتماع کوچک چند نفره شما و دوستانتان به يک اجتماع بزرگ چند صد نفره يا هزار نفره تبديل شود!
اما يکي ديگر از امکاناتي که اين سايت در اختيار شما قرار مي دهد و آسيب شناسي همين موضوع، بحث اصلي اين گزارش است، "انتخاب عکس " و " ايجاد يک آلبوم عکس " براي نمايه خود مي باشد که متاسفانه روند تاسف باري را مخاطبان ايراني در اين بخش پيش گرفته اند و به نوعي در پازل از پيش تعيين شده غرب براي ترويج بي عفتي، بي بند و باري، بي غيرتي و بي حرمتي بازي مي کنند. " اقدامي بسيار تاسف بار و البته نگران کننده "
حتما مي دانيد که پس از عضويت در اين سايت، تمام مخاطبان و کاربران فعال در آن مي توانند به راحتي به نمايه شما دسترسي پيدا کنند و اين اجازه را سايت و البته "خود شما " به ديگر کاربران داده ايد که به راحتي شما را شناسايي کرده و در صورت لزوم به شما درخواست دوستي بدهند؛ اما نکته اي که واضح و مبرهن مي باشد اين است که پس از ورود به نمايه شخص ديگري اعم از دختر و پسر يا مرد و زن، شما عکس اصلي نمايه وي را مشاهده مي کنيد و تنها در بخش "عکس ها " يا همان "آلبوم عکس ها " کاربر مي تواند ديگر تصاوير مربوط به خود را از ديد شما پنهان کرده و آنها را تنها براي دوستان يا برخي از آنها به نمايش بگذارد.
اما بسياري از کاربران ايراني، (مخصوصا خانم ها) فيس بوک در بخش انتخاب "عکس نمايه خود " عکسي بد پوشش و بي حجاب را انتخاب مي کنند که اين موضوع نگران کننده است؛ کافي است شما نام يکي از همکاران، همکلاسي ها، هم دانشگاهي ها، هم محله اي ها و ... را که احساس مي کنيد در اين سايت عضو است را پس از عضويت در اين سايت جستجو کنيد، که در اغلب موارد در صورت عضويت اين افراد، با عکس هاي "عجيبي " مواجه مي شويد که باعث تاسف و ناراحتي شما مي شود!
سوال اينجاست که چرا بايد برخي از مردم کشورمان در مواجهه با اين پديده به اين شکل منفعلانه برخورد کرده و به راحتي استحاله شوند؟ البته تمام کساني که عکس هاي بد پوشش را در اين سايت قرار مي دهند جاهل مقصر نيستند و در حقيقت اين موضوع را به عنوان يک عرف قبول کرده و باورشان شده که تنها در يک "اتاق خصوصي " که دوستان هم جنسشان آنها را مي بينند مشغول زندگي روزمره خود هستند؛ و نا گفته نماند کساني هم هستند که با اغراض فرهنگي و اجتماعي اقدام به اين کار مي کنند.
اما تمام ماجرا به "عکس نمايه " ختم نمي شود! در قسمت "آلبوم عکس ها " نيز بسياري از کاربران فيس بوک با قرار دادن عکس هاي خصوصي و خانوادگي خود در انظار عمومي به حريم شکني مي پردازند؛ طوري که به نظر مي رسد برايشان "عرفي موجه " شده است؛ در برخي از اين موارد شما عکس هاي خانوادگي دوستان و همکاران خود را با پوششي متفاوت و البته نامناسب مي بينيد که برايتان باور کردني نيست!
براي نمونه شما در پايان اين گزارش عکس هايي را از نمايه برخي مخاطبان فيس بوک که خود آنها در اختيار عموم جامعه قرار داده اند و يا عکس هايي را که در قسمت "آلبوم عکس هاي " برخي کاربران اين سايت و بدون دوست شدن با آنها مي توان مشاهده کرد را مي بينيد، که با آنکه قطعا خود اين افراد با کمال ميل و رضايت آنها را در اختيار عموم قرار داده اند اما چهره آنها را به خاطر رعايت اخلاق شطرنجي کرده ايم.
به نظر مي رسد غرب براي ترويج بدحجابي، بي عفتي، بي حرمتي و البته فحشا راه جديدي را در پيش گرفته است که نيازمند هوشمندي مردم و البته مسئولان در مواجهه با آن است؛ که در صورت ادامه اين روند نه "حريمي " مي ماند و نه "حرمتي " .
عضو فيس بوک باشيد، طلاق ميگيريد!
به نقل از پايگاه خبري ورلد نيوز، يک وکيل آمريکايي در اين مورد مي گويد: «در بيش از 90 درصد موارد منجر به طلاق فيس بوک و ديگر رسانه هاي اجتماعي عامل اصلي اختلاف ميان زوجين هستند.»
کارين کنستانتين در سخنان خود در اين باره مي گويد: «شما در بسياري از مواردي که زوجين تصميم به جدايي مي گيرند، ردپايي از فيس بوک و رسانه هاي اجتماعي را پيدا مي کنيد.»
وي در ادامه سخنان خود تصريح مي کند: «موارد بسياري را مي توان يافت که افراد به دليل يافتن مواردي از همسران خود در فيس بوک به جدايي راضي مي شوند. مواردي همچون ديدن عکسي از همسرشان در حال رقصيدن با يک زن ديگر و يا ديدن نوجواني که در حال نوشيدن مشروبي است که از طرف يکي از والدينش به وي داده شده است.»
در يک نظر سنجي که اخيرا از سوي اتحاديه وکلاي آمريکا انجام شده، مشخص شده است که عامل اصلي يک پنجم طلاق ها در آمريکا فيس بوک است. علاوه بر اين 80 درصد طلاق ها نيز به دليل استفاده افراد از رسانه هاي اجتماعي به منظور برقراري ارتباط ميان زوجين صورت مي گيرد و اين در حالي است که اين ميزان در حال افزايش است.
شبکه سازي هاي اجتماعي از فيس بوک تا مساجد
در عصر جديد، ارتباطات عاملي بسيار قوي و محرک جهت پيشبرد اهداف مجموعه ها، گروهها، احزاب و ... بوده است . اثرات ارتباطات را در حرکت هاي اجتماعي همگي به خوبي اطلاع دارند و به اهميت آن پي بردهاند.
يکي از ابزار هايي که مي تواند مجموعه ها را به هم پيوند دهد وجود شبکه هاي اجتماعي است که ارتباطات را سهل تر و انتقال اطلاعات را سريع تر مي نمايد. www.migna.ir
در حال حاضر اين شبکه ها که محل و يا روشي جهت برقراري ارتباط بين افراد مي باشد ، تنوع زيادي پيدا کرده . ازبلوتوث گرفته تا سامانه هاي پيام کوتاه ، سايت ها تحليلي خبري ، سايت هاي اشتراک فيلم و تصوير مانن يوتيوب و در راس آنها شبکه هاي اجتماعي مجازي مانند فيس بوک ، فرند فيد ، ماي اسپيس و ايراني هاي آن مانند بيشمار ، کلوب و ...
در اين مطلب قصد دارم تا به مقايسه محاسن و معايب دو نوع از شبکه هاي اجتماعي در غرب و کشورهاي اسلامي بپردازم.
شبکه هاي مجازي غرب ...
1- ايجاد کننده اين شبکه ها عمدتا غرب و بر مبناي فضاي مجازي بوده و از ارتباطات رو رد رو و واقعي استفاده نميکنند. اين مورد يکي از ايرادات اين نوع شبکه هاست و شما نمي توانيد مخاطب خود را يه صورت واقعي بفهميد .اين نشناختن يکي از موادر منفي در شبکه ها مي باشد.
2- عموما فضاي اين شبکه ها بر مبناي غير ديني و بي توجه به ارزشهاي ديني و فطري انسان قرار گرفته . سازندگان محلي ايجاد نموده اند که افراد بدون هيچ گونه مرزي و محدوديتي موجب انتشار زندگي خصوصي ديگران مي شوند.
3- انتشار هرگونه مطلب با هر محتوايي که برگرفته از آزادي هاي بي قيد و بند تفکر غربي است يکي ديگر از آسيب هاي جدي اين نوع شبکه ها مي باشد.
4- البته قطعا اين آزاداي تا به آنجا پيش مي رود که خط قرمزهاي غرب مورد خدشه واقع نشوند. به طور نمونه پيگيري هلوکاست يا حذف کردن کليپ ها يا صفحه هات گروههاي مسلمان مانند حماس و حتي اشخاص مانند نصرالله و ... در فيس بوک و پاک کردن تصاوير نسل کشي در غزه توسط يو تيوب نمونه از خروار ها نمونه خط قرمز غرب است.
5- بر اساس اخبار و اطلاعاتي که بعضا صاحبان اين شبکه ها خود به آن اذعان کرده اند ، اطلاعات و داده هايي که در اين شبکه ها مورد استفاده کاربران قرار مي گيرد در اختيار سرويس هاي جاسوسي رژيم صهيونيستي و آمريکا بوده و آنها در جهت تامين منافع خود از آن استفاده مي نمايند. اين خود بازي کردن در زميني است که آنها براي ما تعيين کرده اند.
6- با وجود اشکالات فراوان ايجاد بستري براي ارتباط اقشار مختلف فراهم گشته و هر کس مي تواند از اين امکان استفاده نمايد. همچنين ايجاد ارتباط سريع و راحت تا آن طرف کره خاکي و انتشار مطالب يکي از محاسن اين شبکه بوده است . (البته با توجه به آسيب ها و خط قرمز ها)
شبکه هاي اجتماعي اسلامي يعني مساجد ...
1- تجربه طولاني مدت اين شبکه ها به عنوان محلي براي گرد آمدن مسلمانان در کنار يکديگر از آغاز دين مبين اسلام تا کنون خود يکي از محاسن بوده به طوري که در طول 1400 سال هميشه عاملي براي استفاده مسلمين بوجود آورده است.
2- حضور مستمر و چهره به چهره در مساجد معايب شبکه هاي مجازي را برطرف کرده و باعث ميشود بتوانيم مخاطب خود را ارزيابي کنيم. www.migna.ir
3- ايجاد اين محل بر مبناي دين و فطرت انسان بوده و در کنار ياد و شکر خالق هستي موجب رشد روحي و اخلاقي انسان نيز مي گردد.
4- انتقال و تبادل اطلاعات گوناگون در اين مجموعه ها ي اجتماعي امکان پذير است و مي توان در مورد مباحث گوناگون از سياسي ، اجتماعي فرهنگي اقتصادي تا حتي اشکال گرفتن و طرح شبهه نسبت به خداوند متعال هم به طرح بحث پرداخت.
در اين بين ممکن است وجود داشته باشد کساني که نتوانند تحمل وصبر نموده و تمامي نظرات را بشنوند اما مبناي اين محل بر شنيدن و تحمل افکار بنا شده است. همچنين بايد گفت در مورد طرح مسائل هه مانند تمامي موارد ديگر خط قرمز هايي وجود دارد اما اين خط قرمز ها در مورد مباحث عقلي و موضوعات عقيدتي ، سياسي و ... نبوده بلکه در مورد حدود الهي و مباحث اخلاقي مي باشد.
در هيج جاي دنيا نمي توان جايي را يافت که خط قرمز وجود نداشته باشد . اصل وجود محدوديت ها مورد نياز و امري طبيعي بوده . اما بايد ديد اين خطوط قرمز در مورد چه مباحثي مطرح مي شودو با حدود الهي سازگار بوده يا نه ؟!
5- اين شبکه ها امکان ارتباط انسان را حداقل سه بار در روز تامين کرده و روابط انساني را عمق مي بخشد.
6- شايد انتقال داده ها بين مساجد به عنوان شبکه ها مجزا به خوبي صورت نگيرد و امري سخت تر و طولاني تر شود که با به هم پيوستن و يکپارچه شدن اين شبکه ها در لواي مساجد واحد و در کنار آن استفاده از ابزارهاي ارتباطي روز مي توان اين خلا ها را پر کرد.
در آخر :
- قرض اينکه در اسلام و ايران شبکه هايي را داريم که بسيار سالم تر و از نظر محتوايي نيز بهتر از شبکه هاي اجتماعي مجازي غرب بوده و مبناي آن فطري مي باشد . حال اينکه شبکه هاي اجتماعي غربي بر مبناي ديگري بوجود آمده اند. پس بهتر است اين شبکه ها را قوي تر نماييم.
- همچنين در غرب محل هايي مانند کليسا و ... مانند مساجد در اسلام وجود دارد که بتوان از آن استفاده نمود اما به خاطر مرجع نبودن در بين مردم و کم رجوع کردن پيروان آن مذاهب به محل هاي عبادتي و همچنين تک بعدي بودنشان (ويژه عبادت) نمي توانند مانند مساجد به ايفاي نقش بپردازند.
و يا حتي ان جي او ها هم که در ايران مانند ديگر کشور ها وجود دارند از اين گستردگي و ارتباط با هم مانند مساجد به بهره بوده و مانند شبکه هاي مساجد قابل تاثير گذاري در جامعه نمي باشند.
شبکه هاي اجتماعي مجازي به دلايلي که قبلا ذکر شد ناچارا موجب دوري و ايجاد فاصله در بين انسان ها گشته و ارتباطات انساني را مورد خدشه قرار داده که در اين مورد هم مساجد بر خلاف آنها موجب ارتباط هر چه بيشتر را فراهم نموده است.
جمع بندي و نتيجه گيري
چنان که گذشت، شبکه هاي اجتماعي مجازي، اجتماعات مجازي موجود در فضاي سايبر هستند. شکل گيري اين شبکه ها از طريق سايت هاي خبري، وبلاگ هاي خبري و تحليلي، گروه هاي اينترنتي، فضاهاي گفت وگوي مجازي (چت روم ها) و حلقه هاي آشنايان همچون اورکات و ياهو 063 درجه و... هريک فضايي مجازي را ايجاد مي کنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت مي گيرد. وبلاگ، فيس بوک، توئيتر، فرند فيدز و بالاترين از جمله سايت هايي هستند که قابليت شبکه سازي وسيعي در اينترنت ايجاد کرده اند. در برخي مواقع، اين شبکه ها به عنوان سربازان جديد جنگ نرم دول غربي، اقدامات خود را به فضاي واقعي جامعه نيز تسري داده و هماهنگي و سازماندهي بسياري تجمع هاي سياسي و اعتراضي را برضد دولت هدف برعهده مي گيرند.
همان طور که شاهد بوديم، بخش عمده اي از رخدادهاي اعتراضي ايران، طي ماه هاي پس از انتخابات رياست جمهوري دهم، در فضاي سايبر ساماندهي شد. زير سوال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، پوشش غيرواقعي خبري اغتشاشات و دعوت به تجمعات غيرقانوني، توهين و فحاشي، دخالت آشکار بعضي سياستمداران و دولتمردان غربي درامور داخلي ايران و دامن زدن به ناآرامي هاي موجود، بيانيه نويسي، نامه نگاري، راه اندازي کمپين عليه انقلاب اسلامي به بهانه هاي مختلف، هدايت، آموزش و تشويق اغتشاشگران براي ايجاد ناامني و آشوب، هدايت، آموزش و تشويق اندک هواداران داخلي به هنجارشکني و ايجاد ناامني در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و توده هاي مختلف مردم و آموزش و تشويق اغتشاش گران براي انجام عمليات تروريستي، به منظور ايجاد ناامني در کشور، از جمله نمونه هاي کاربرد شبکه هاي اجتماعي مجازي عليه کشورمان است. اشاراتي از اين دست، از اهميت اين حوزه، جهت فعاليت رسانه اي براي برخورد با نظام هاي معارض در ادبيات سياسي آمريکا پرده برمي دارد. برهمين اساس، فضاي سايبر يکي از مهم ترين ابزارهاي آمريکا در قرن بيست ويکم براي اجراي پروژه هاي جنگ فرهنگي، رسانه اي، سايبر و همچنين تغيير حکومت در کشورها، به خصوص کشورمان محسوب مي گردد.
مقابله با ايجاد و نشر شايعه هاي برانداز، ناديده انگاشتن شايعات ضعيف و پاسخ غيرمستقيم به آن، مقابله با شايعه وجود شکاف ميان جامعه و حاکميت، پرهيز از تهديدانگاري بيش از حد در فعاليت نهادهاي غيردولتي و گسترش آزادي هاي مدني در چارچوب قانون اساسي، همراه با هوشياري لازم براي اجتناب از تهديدات احتمالي اين نهادها در حوزه هاي امنيت سياسي و اجتماعي، قانونمند کردن مقابله با جرايم سايبر و تلفن همراه، افزايش تعامل و هم انديشي ميان کارشناسان وزارتخانه هاي اطلاعات، فناوري ارتباطات، قوه قضائيه، قوه مقننه و پليس امنيت اجتماعي و اخلاقي ناجا و حمايت تقنيني و مالي، از تعميق قدرت نرم نظام در محيطهاي مجازي، از جمله راهکارهاي مقابله با اين تهديدات است.
انند سيانان با اجراي سياست "اسب تروا "، مطالب جعلي خود را در پوشش افراد حقيقي بر روي سايتهاي ارتباطات اجتماعي از جمله توييتر منتشر و به ارتباطگيري با مخاطبان قبلي اقدام ميکنند.
در هفتههاي منتهي به انتخابات و جريانهاي بعدي، ايران شاهد هجمه تبليغي و جنگ رواني بود که توسط سايتهاي ارتباطات اجتماعي مانند فيس بوک و تويتر صورت گرفت.
اين در حالي است که عقبه طراحي کننده اين اقدامات که در حوزه جنگ رواني سايبرنتيک قرار دارد، همچنان در حال پيگيري اهداف از پيش تعيين شده خود است.
سايت هاي ارتباطات اجتماعي در ظاهر به منظور ايجاد فضايي براي حضور الکترونيکي افراد در جامعه چند صدايي غربي و بيان ديدگاهها، پيدا کردن دوست، ارتباط با دوستان و فرستادن پيامهاي گروهي عمل مي کنند اما در باطن اغلب اين وبگاهها در خدمت بنگاه هاي خبري و اطلاعاتي قرار داشته و با جمع آوري اطلاعات شخصي از افراد اقدام به پرونده سازي و بعضاً عضوگيري براي سازمانهاي جاسوسي و تروريستي غربي مينمايند.
هرچند عضويت در اين سايتها مجاني است ولي هيچ چيزي واقعاً مجاني نيست و در ازاي استفاده مجاني از سرويسهاي الکترونيکي اين وبگاهها، افراد بخش عمده اسرار زندگي خود را به راحتي در اختيار آنها قرار مي دهند.
کارکرد ديگر اين وبگاهها، خبر رساني از نوع شايعه است.
از آنجا که خبر رساني از نوع شايعه و غوغا سالارانه اگر ابتدا از يک بنگاه خبري بزرگ صورت بگيرد، پس از معلوم شدن عدم صحت سبب تخريب شديد وجهه آن خبرگزاري مي شود، استفاده از شخصيتهاي حقيقي ساختگي بر روي اينگونه سايتها تا حدود زيادي از هزينه شايعه پراکني براي بنگاههاي پروپاگاندا مي کاهد.
همچنين بسياري از شبکههاي خبري همچون بيبيسي، سيانان، فاکس نيوز و العربيه با اجراي سياست "اسب تروا " و دوباره بسته بندي کردن ( Repackaging) مطالب جعليشان در پوشش افراد حقيقي بر روي سايتهاي ارتباطات اجتماعي اقدام به ارتباط گيري با مخاطبان قبلي خود مي کنند.
در هفته هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري، سايت فيس بوک نقش اساسي در آموزش حملات مخرب به خصوص حملات اينترنتي داس ( DOS - Denial Of Service) به سايتهاي ايراني به خصوص سايتهاي مخالف آمريکا را داشت.
در همين زمان بنگاههاي دروغ پراکني غربي به طور دائم اين ادعا را مطرح ميکردند که دولت ايران اقدام به کند کردن و قطع اينترنت در داخل کشور نموده و اينگونه وانمود ميکردند که حکومت جمهوري اسلامي در سدد ايجاد اختناق است.
همچنين صفحات زيادي به اعلاميههاي عناصر گروهکهاي اوپوزيسيون اختصاص يافته و تلاش شده بود که مردگان سياسي را هر گونه که هست زنده کرده و به ايشان شخصيت ببخشند.
اين عمل سايت فيس بوک با سوت و کف کشورهاي غربي همراه بود، اين حرکت ها در حالي است که چند ماه قبل در جريان حملات ناجوانمردانه رژيم اشغالگر قدس به مردم مظلوم غزه همين سايت اقدام به خاموش کردن معدود صداهايي نمود که تلاش در خبر رساني در مورد مظلوميت مردم فلسطين مينمودند.

*توييتر در کنار فيس بوک
سايت ديگري که در کنار فيس بوک در خدمت امپراطوري خبري دشمن فعاليت جدي را دنبال مينمايد تويتر است. عملکرد تويتر به صورت يک وبلاگ خلاصه و شبيه به پيامکهاي اساماس بوده و به صورت جدي در اختيار سازمانهاي خارجي براي تهييج و هماهنگي با اعضا و هوادارانشان در داخل کشور براي تجمع و اغتشاش قرار گرفت.
بدين ترتيب تويتر نقش بيسيم و شبکه ارتباطي نيروهاي اپوزيسيون را بازي ميکند بطوريکه در کنار حرکت اين سايتها شاهد فشار دستگاه حکومتي آمريکا بر تويتر بوديم که حتي تعميرات ماهيانه خود را انجام ندهد تا اينکه ارتباط آشوبگران لحظهاي قطع نشود.
اين علميات با همکاري و سرمايه گذاري کشورهاي غربي همراه بوده و با ايجاد و ارسال نرم افزارهاي فيلترشکن مانند Psiphonکه محصول دانشگاه تورانتو کانادا است، ديشهاي ارسال و دريافت ماهوارهاي، دوربينهاي قلمي و مواردي ديگر حمايت شد.
براي آگاهي بيشتر از نحوه عمل و دلايل پشت صحنه اين ماجرا لازم است اندکي به قبل بازگرديم و نگاهي به گردانندگان اين سايتها، ارتباط ايشان با کابينه اوباما و سابقه خدماتشان به تشکيلات حاکم بر غرب بياندازيم.
*سايت فيس بوک و گردانندگان آن
مارک زوکربرگ ( MarkZuckerberg)، متولد 1984 ميلادي در شهر نيويورک آمريکا مؤسس و گرداننده رسمي شرکت فيس بوک است. بنا بر سايت ويکي پديا، اين يهوديزاده که به گفته خود ملحد ( Atheist) مي باشد، نسخه نرمافزاري فيس بوک را درسال 2004 ميلادي، در زمان تحصيل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود اما اين سايت در پايين توضيح ميدهد که سه همکلاسي زوکربرگ از او شکايت کردند که اودر واقع نرمافزار( ConnectU) را از آنها ربوده و در نهايت پس ازسه سال تلاش در سال 2008 ميلادي با قرار دادگاه زوکربرگ مجبور به پرداخت غرامتي معادل 65 ميليون دلار به آنها شد.
فيس بوک در طول عمر نه چندان بلند خود شاهد چندين رسوايي بزرگ بوده که شامل جريانات مربوط به مزاحمتهاي الکترونيکي ناشي از سرويس خوراک خبري ( News Feed) در سال 2006 ميلادي و حفرههاي امنيتي ناشي از نرمافزار برج مراقبت فيس بوک ( Facebook Beacon) در سال 2007 مي باشد.
در کنار اين رسوايي ها، معرفي سکوي فيس بوک ( FacebookPlatform) در سال 2007 ميلادي به عنوان پايهاي براي ساخت نرمافزارهاي جانبي سبب جذب تعداد زيادي برنامه نويس شد وتا به امروز بيش از چهارصد هزار برنامه نويس در دنيا حداقل يکبار براي سکوي فيس بوک اقدام به توليد برنامه جانبي نموده اند.
هر چند اينگونه به نظر ميرسد که اين موفقيت بي ارتباط با کمک 240 ميليون دلاري مايکروسافت در سال 2007 به ازاي دريافت سهم ناچيز 1.6 درصد از سهام شرکت فيس بوک نباشد. مايکروسافت همچنين متعهد شد که به فروش تبليغات براي فيس بوک دست بزند.
فيس بوک از سال 2007 به بعد شاهد تغييرات جدي شد و در سال 2008 به همراه سيانان و تويتر به عنوان بنگاه سخن پراکني نقش عمدهاي در انتخابات رياست جمهوري آمريکا بازي کرد.
گزارشهاي نيويورک تايمز، اماس انبيسي، استارتريبون و بسياري از بنگاههاي اطلاع رساني غربي حاکي از استفاده جدي اوباما و همراهانش از اين سايتهاي اينترنتي براي جذب و هدايت آراء مردم آمريکا بود و به طور جدي از طريق بانک اطلاعاتي تويتر براي ارتباط گيري با افراد بهره برداري شد.
*سايت توييتر و گردانندگان آن
جک دورسي ( Jack Dorsey)، اسحاق استون (IsaacStone) و اون ويليامز (Evan Williams) در سال 2006 ميلادي اقدام به راه اندازي شبکه تويتر نمودند.
اين سرويس با سه هدف اصلي شروع به کارکرد:
1-ايجاد روش ارزان تر و آسان تري براي فرستادن پيامک به تعداد زيادي از افراد به منظور استفاده در تبليغات، ارتباطات اجتماعي و در کنار آن تشويق به استفاده بيشتر از سرويس پيامک و در نتيجه درآمدزايي براي شرکتهاي ارتباطات.
2- استفاده از فرهنگ دنبال کردن ديوانه وار افراد معروف (Celebrity Obession) که در کشورهاي غربي به صورت هدفمند تبليغ ميشود به منظور جلب توجه تبليغات چيهاي هاليودي.
3 - در راستاي فرهنگ عريانگري غربي که در چند سال اخير موج جديد آن در ساختمان سازي هاي با پنجرههاي بلند و بدون پرده و مدهاي لباس جديد غربي روز به روز افزون ميشود، به منظور عادت دادن مردم به اينکه کارهاي خود را لحظه به لحظه گزارش داده و چيزهايي که توسط ساير سايتهاي ارتباطات اجتماعي غير قابل اکتشاف بود بدين وسيله از مردم استخراج نموده و در اختيار سازمانهاي اطلاعاتي غربي قرار دهند.
اين مطلب را تا حدودي خود دورسي در يک وِب کَست در30 سپتامبر 2007 در سايت يوتيوب اعتراف نمود و اذعان داشت: " برتري سايت ما بر ديگر سايتهاي ارتباط اجتماعي در اين است که مردم تشويق ميشوند کارهاي معمولي خود را به هم اطلاع دهند، کاري که به دليل ساختار ساير سايتها، صورت نميگيرد. به اين ترتيب شما ميتوانيد لحظه به لحظه از يکديگر مطلع باشيد. "
در سال 2008 ميلادي تويتر به عنوان يک بخش مهم از تبليغات انتخاباتي اوباما در کنار سيانان و فيس بوک قرار گرفت و نقش اساسي در استفاده از رأي خاموش در به قدرت رساندن اوباما داشت.
در ژانويه سال 2009 ميلادي تويتر به عنوان سريع ترين روش اطلاع رساني عرض اندام نمود و در حادثه سرنگوني يک فروند هواپيماي US Airwaysدر رود هادسون نيويورک سرويس تويتر به عنوان منبع اصلي اطلاع رساني توسط رسانههاي آمريکايي مورد استفاده قرار گرفت.
(ويژه نامه پتک جمهوريت)
ايا فيس بوک براي امريکا جاسوسي ميکند
اخيرا موسس سايت ويکي ليکس در اظهارنظري اين اتهام را عليه فيس بوک مطرح کرد که عامل اطلاعاتي آمريکا است. پيشتر نيز گمانه زنيهاي فراواني در مورد جزئيات پشت پرده اين سايت اجتماعي مطرح شده بود و در اين راستا شک و ترديدهايي در مورد اهداف واقعي سازماندهندگان فيس بوک وجود دارد.
به گزارش الف به نقل از پايگاه اينترنتي " نيوز پابليک"، جوليان آسانژ مدير سايت ويکي ليکس اخيرا در مصاحبه با شبکه "راشا تودي" روسيه گفت که فيس بوک براي نهادهاي اطلاعاتي آمريکا فعاليت مي کند و هر کسي که عضو اين وب سايت اجتماعي است به طور غيرمستقيم با عوامل اطلاعاتي آمريکا همکاري دارد. اين اظهارنظر مدير سايت ويکي ليکس در حالي در مورد فيس بوک منتشر شده است که اين سايت در دو سال اخير شهرت بسياري را براي خود بدست آورده و کمتر کسي در ميان کاربران اينترنتي يافت مي شود که عضو فيس بوک نباشد. آسانژ معتقد است سايتهايي همچون گوگل، ياهو و فيس بوک به ابزار جاسوسي براي آژانسهاي اطلاعاتي آمريکا تبديل شدهاند.
" جان سي.دورک" يک کارشناس امور IT در مورد اين اتهام آسانژ عليه سايت فيس بوک گفت: در عصر حاضر قدرتهاي بزرگ از هر ابزاري براي جاسوسي استفاده مي کنند و در حال حاضر اينترنت و فضاي مجازي بهترين ابزاري است که آنها در اختيار دارند چون هزينههاي کمتري در مقايسه با ابزار نظامي دارند. اين اتهام آسانژ را نمي توان رد کرد چون پيشتر سايتهاي بزرگ و مشهور سابقه جاسوسي براي کشورهاي مختلف را داشتهاند. از طريق فيس بوک کشورهايي همچون آمريکا مي توانند به راحتي اطلاعات مورد نيازشان را در اختيار داشته باشند. عضويت در سايت هايي همچون فيس بوک، تويتر، فليرک و لينک اين براي کاربران خطرناک است. براي برخي از کاربران قرار دادن اطلاعات شخصيشان در صفحه خود موضوع مهمي نيست اما اين در آينده براي آنها پيامدهاي جدي در پي دارد. شکي نداشته باشيد که قدرتهاي جهان در عصر حاضر از طريق فيس بوک از افراد جاسوسي ميکنند.
"دان تينان" از موسسه آي تي ورلد در اين راستا تصريح کرد: نميتوان با قاطعيت گفت که اين اتهام آسانژ درست است چون نميتوان به اطلاعات درج شده در صفحات شخصي افراد اعتماد کرد. اين اطلاعات کامل نيستند و حتي ممکن است عوامل اطلاعاتي را سردرگم کنند. اما " استيو مورگان" يک مهندس کامپيوتر گفت: با توجه به اينکه بسياري از کاربران تمايل زيادي براي در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگر کاربران با اهداف مختلف را دارند، اين فضا براي جاسوسي بسيار مناسب است. با توجه به فعاليت گسترده هکرها نميتوان گفت که در فضاي مجازي حريم خصوصي به طور کامل رعايت مي شود.
" مارک شوستر" يک کارشناس شبکههاي اجتماعي تصريح کرد: متاسفانه در حال حاضر اطلاعات شخصي افراد در فضاي مجازي ديگر اطلاعات شخصي نيستند و با اندکي تخصص مي توان به راحتي وارد حريم خصوصي افراد در اينترنت شد. کاربران با صداقت در صفحههاي خود کوچکترين اطلاعات شخصي از جمله محل تولد، شماره تلفن و نام دوستان خود را قرار مي دهند و فکر مي کنند حريم خصوصي در اختيار دارند. بي شک مي توان گفت که فيس بوک يکي از پيچيده ترين اختراعات بشر در عصر حاضر است و پتانسيل تبديل شدن به يک پايگاه اطلاعاتي بزرگ را براي سازمان سيا دارا مي باشد. بيش از 600 ميليون نفر و يا بيشتر تمايل زيادي براي ارائه اطلاعات شخصي خود در اين سايت نشان دادهاند. ما با يک ابزار فريبنده بسيار پيشرفته و يک پايگاه اطلاعاتي جامع مواجه هستيم.
آسانژ در مصاحبه خود اظهار داشت: زمانيکه شما دوستي را براي عضويت در پروفايلتان دعوت مي کنيد، عملا براي نهادهاي اطلاعاتي آمريکا کار مي کنيد.
به گفته کارشناسان به دنبال شهرت جهاني فيس بوک سازمان سيا براي تحت کنترل گرفتن اين سايت با هدف استفاده از اطلاعات شخصي کاربران مدتهاست که وارد عمل شده است. فيس بوک دقيقا سياستهاي قدرتهاي بزرگي را ايفا مي کند که به دنبال افزايش قدرت و نفوذ خود در جهان هستند. قطعا در اختيار گرفتن اين پايگاه اطلاعاتي جامع نعمت بزرگي براي نهادهاي اطلاعاتي خواهد بود و حتي از قدرت نظامي نيز ميتواند بازدهي بيشتري داشته باشد. به علاوه اينکه سازمان سيا از طريق فيس بوک مي تواند عوامل زيادي براي انجام جاسوسي در کشورهاي مختلف به خدمت بگيرد.
پينوشتها:
1- وبلاگ را به عنوان صفحه اي اينترنتي با حداقل يا هيچ نوع ويرايش خارجي تعريف مي کنند که به ارائه تفسيري آنلاين پرداخته، به طور ادواري به روز شده، با ترتيب زماني معکوس نشان داده مي شود و لينک هايي را به ديگر منابع آنلاين مي دهد. شبکه وبلاگستان هر جامعه، بازتاب منحصر به فردي از ويژگي هاي خاص فرهنگي، سياسي و تاريخي آن جامعه خواهد بود.
2- فيس بوک هم يک شبکه اجتماعي مجازي با دسترسي آزاد است که کاربران مي توانند پس از عضويت در آن، علاوه بر اطلاعات شخصي و شغلي خود، تصاوير، فيلم ها و اخبار را هم به سادگي در اختيار ديگر کاربران بگذارند. مارک زوکربرگ متولد 4891 ميلادي در شهر نيويورک آمريکا مؤسس و گرداننده رسمي شرکت فيس بوک است. بنابر سايت ويکي پديا، اين يهودي زاده که به گفته خود ملحد مي باشد، نسخه نرم افزاري فيس بوک را در سال 4002 ميلادي، در زمان تحصيل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود.
3- توئيتر هم يک سرويس به اصطلاح ميکروبلاگينگ است که با شعار چه کار مي کنيد؟ «(What are you doing)” در مارس 6002 پا به عرصه وجود گذاشت. هدف اصلي توئيتر فراهم کردن اين امکان بود که کاربران اينترنت بتوانند در هر لحظه و به سادگي اتفاقاتي را که در اطرافشان درحال وقوع است، در فضاي مجازي منتشر کنند.
4- يوتيوب يکي از مهم ترين سايت هاي وب2 و معروف ترين سايت به اشتراک گذاري ويديو است. يوتيوب به وسيله چاد هرلي، استيون چن و جواد کريم به وجود آمد که هر سه از کارمندان شرکت Pya Pal بودند. دامنه يوتيوب دقيقاً در 51 فوريه 5002 ثبت شد و سايت به تدريج در ماه هاي بعد راه اندازي شد. شش ماه بعد در ماه مه 5002 سايت به طور رسمي و عمومي افتتاح شد.
5- پادکست ها فايل هاي صوتي يا تصويري هستند که در اينترنت منتشر مي شوند و کاربران مي توانند مشترک آنها شوند.
6- Cyberapartheid: آپارتايد در فضاي اينترنت.
7- Cyberbalkanization: دسته بندي اينترنت به گروه هاي بسيار متمرکز از اشخاص همفکري که نسبت به ديگران تنفر داشته يا کمترين تساهل را دارند.
منبع:www.migna.ir
انتهاي افق ارسال توسط کاربر محترم سايت :hadihyh