در جهان امروزي که علوم، تکنولوژي و دانش پيشرفت نموده و سازمان هاي بزرگ صنعتي و توليدي به وجود آمده است، مهمترين مسئله، چگونگي اداره مجموعههاي عظيم انساني است. امروزه از يک سو جهان هر روز به سمت بيعدالتي اداري پيش ميرود و از ديگر سو، مديريت به فني پيچيده و تکنيکي تبديل شده است، از سويي، آنچه مدير را از ديگران متمايز ميسازد، ميزان نفوذ و تأثيرگذاري او بر کارکنان، به منظور انجام وظايف و دستيابي به اهداف است. يکي از ضروريات نفوذ بر ديگران، همسويي گفتار و کردار است. اين موضوع، آنگاه که بحث ارزشهاي ديني و فرهنگي مطرح ميشود، به دقت نظر بيشتري نياز دارد؛ چرا که حرمت باورها و ارزشها، تنها با عمل به آنها حفظ ميشود. لذا لازم است با فقه پوياي اسلامي و با استفاده از کتاب و سنت و./ مديريت سالم و نظام مند اسلامي ارائه شود. مسند مديريت از ديدگاه اسلام، امانتي است که مديران در اين مسند، بايد حافظ ارزشهاي اخلاقي، معنوي و اسلامي باشند. در نظام اسلامي با توجه به والاييها و منزلتهاي انسان، مديريت اعمال ميشود و هرگاه اصول و شيوههاي مديريت منافي حرمت شخصيت و حيثيت انساني باشد، مورد تأييد اسلام نخواهد بود، زيرا در اين مکتب، قانون حفظ منزلت انسان، بر روشها و اصول مديريت حاکم است.
? تعريف مديريت
برخي مديريت را چنين تعريف کرده اند: «علم و هنر هماهنگ کردن، رهبري و کنترل فعاليت هاي دسته جمعي، براي نيل به هدف هاي مطلوب، با حداکثر کارايي». شهيد مطهري در تعريف مديريت مي فرمايد:«فن بسيج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نيروهاي انساني و به کار بردن آنها». بر اين اساس مديريت اسلامي اين گونه تعريف شده است:«مديريتي که زمينه رشد انسان به سوي الله (الي الله المصير) را فراهم نمايد و مطابق کتاب و سنت و سيره و روش پيامبر (ص) و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ و علوم و فنون و تجارب بشري، براي رسيدن به اهداف يک نظام در ابعاد مختلف، همانند يک محور و مدار و قطب عمل کند را مديريت اسلامي گويند».
? خصوصيات مديريت از ديدگاه اسلام
مديريت وسيلهاي براي رسيدن به اميال شخصي نيست. مدير اسلامي نبايد مسند مديريت را وسيله افتخار و نردبان نخوت و در جهت اميال شخصي و نفساني خود قرار دهد؛ زيرا اسلام چنين مديراني را مورد سرزنش و انتقاد قرار ميدهد؛ چنانکه امام صادق (ع) ميفرمايد: «آن کسي که به دنبال رياست برود، هلاک ميشود.» مديريت امانت است نه طعمه. مدير بايد مديريت را امانتي در دست خود بداند و به شدت از آن مراقبت نمايد.
امام علي(ع) ـ در نامهاي به فرماندار خود در آذربايجان (اشعث بن قيس) مينويسد: «مديريت و حکمراني براي تو طعمه نيست، بلکه يک امانت است، و کسي که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشي».
مديريت تکليف است نه حق. در نظام اسلامي، واگذاري و قبول مديريتها و منصبهاي اجتماعي، يک تکليف است نه حق؛ يعني مديرانِ پرورشيافته در مکتب آسماني اسلام، خدمت در منصب مديريت را انجام تکليف شرعي ميدانند و معتقدند که مديريت وظيفه است نه وسيله سودجويي. مديريت خدمت است نه حکومت. در بينش اسلامي، مدير اسلامي هرگز مديريت را براي حاکميت خويش نميخواهد؛ زيرا در چنين صورتي او حاکم است نه خادم.
مديريت قبل از اينکه رياست باشد، خدمتگزاري است؛ چنانکه حضرت علي(ع) ميفرمايد: «.// به خدا قسم اين کفش کهنه و پر از وصله نزد من از حکومت بر شما محبوبتر است و بدين دليل حکومت را پذيرفتهام که حق را ثابت کنم و باطل را از ميان بردارم.»مديريت بيشتر هدايت کردن است تا قدرتنمايي. بسياري از مديران، مديريت را ميدان نمايش قدرت ميدانند.
قرآن کريم به پيامبر (ص) توصيه ميکند که مديريت فرهنگي، اعتقادي و سياسي بايد در فضاي فرحزاي هدايت به بار نشيند و هرگاه اين فضا به خفقان و اجبار آلوده شود، هرگز موفقيت و رشدي نخواهد بود.
? چارچوب هاي مديريت
صاحبنظران علم مديريت مي گويند مديريت چارچوبها و معيارهايي دارد که مدير بايد در محدوده آنها رفتار کند و نميتواند براي پيشبرد کارهايش از آن محدوده خارج شود.
مديريت و منزلت انسان؛ در نظام اسلامي مدير با توجه به منزلتهاي انساني مديريت ميکند و هرگاه روش ها و شيوههاي مديريت به شخصيت و حيثيت انسان لطمه وارد کند، آن مديريت اسلامي نيست؛ زيرا انسان خليفه و جانشين خداوند در روي زمين است و قانون حفظ منزلت انسان، حاکم بر روشها و اصول مديريت است.
مديريت و قانون خدا؛ در بينش اسلامي مديريت تا جايي نافذ است که با احکام الهي تضاد نداشته باشد؛ چنانکه پيامبر (ص) ميفرمايد: «اطاعت براي اجراي فرمان مخلوق نيست، در صورتي که معصيت خالق را موجب شود». مديريت و وجوب عدل و احسان؛ يکي از اصولي که در نظام اجتماعي اسلام حاکم بر کليه مقررات و روابط اجتماعي است، وجوب عدل و احسان و دوري از گمراهي است.
مديريت و تقدس وسيله؛ مدير اسلامي براي رسيدن به اهداف انساني، نبايد از وسايل غيرمقدس و غيرارزشي استفاده نمايد؛ حضرت علي (ع) ميفرمايد: «پيروز نشده کسي که با گناه و تجاوز به پيروزي رسيده؛ و آن کسي که با شر و ستمگري غالب شود در حقيقت مغلوب است».
? ارکان مديريت از ديدگاه اسلام
? برنامهريزي: به تدوين و تعيين فعاليتهايي که بايد در محدوده راهها و در چارچوب روشهاي مشخص انجام پذيرد، برنامهريزي گويند. قرآن و سنت، دو منبع غني و گسترده اند که براي برنامه زندگي فردي و اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي، سياسي و اقتصادي انسان مسلمان و حتي براي پس از مرگ او برنامهريزي دقيقي کرده اند.
? سازماندهي: در فرهنگ اسلامي که فرهنگ نظم و انضباط است، سازماندهي جايگاه ويژه اي دارد. تقسيم کار، تحديد وظايف، جلوگيري از تداخل امور و اختيار و آزادي در محدوده مسئوليت، از مسائلي هستند که اسلام براي سعادت انسان ضروري ميداند.
حضرت علي (ع) خطاب به مالک اشتر مينويسد: «اي مالک در کار کارمندانت با دقت بنگر و آنان را پس از آزمايش به کار بگمار».
? هماهنگي: يکي ديگر از ارکان مديريت، هماهنگي است. مدير با يک سلسله حرکتها و برنامههاي منظم واحدهاي مختلف سازمان را به يکديگر مرتبط مي سازد. هماهنگي و همسويي در يک سازمان، از اهميت خاصي برخوردار است و بدون هماهنگي، مجموعه ؛ مجموعه نخواهد بود. چنان که پيامبر (ص) پس از هجرت با ايجاد اخوت و برادري بين قبايل و افراد مختلف، انسجام و هماهنگي مطلوبي را به وجود آورد که عامل بسياري از موفقيتهاي آن زمان مسلمين بود.
? نظارت :يکي ديگر از ارکان مديريت و از وظايف مهم مدير نظارت و کنترل است. مدير در حيطه نظارت، بايد همه فعاليتهاي مجموعه را با برنامهها بسنجد؛ چنانچه آنها با اهداف و برنامهها تطابق داشته باشند، آن مجموعه، مجموعه موفقي خواهد بود. مولاي متقيان حضرت علي (ع) ميفرمايد: «حاکم بايد براي اطلاع از مردم، بويژه طبقه محروم جامعه، دستگاه خاص نظارتي داشته باشد تا از مشکلات زندگي آنها آگاهي يابد». و در جاي ديگر مي فرمايند: «اي مالک از معتمدان خويش، کسي که خداترس و فروتن است، براي نظارت بر زندگي محرومان برگزين تا امورشان را به تو گزارش دهد.»
اسلام نظارت مستقيم را به آن مفهومي که مدير در جزئيترين مسائل شخصاً نظارت کند، نميپذيرد؛ زيرا معتقد است مدير با پرداختن به کارهاي فرعي از کارهاي اصلي باز ميماند. به همين خاطر، اسلام نظارت غيرمستقيم را ميپسندد، يعني مدير از طريق افراد ديگر که به منزله چشم او هستند، کار نظارت بر سازمان را انجام مي دهد.«مديريت غير متمرکز»
حتي اسلام نظارت را به عنوان قانون شرعي و تکليف الهي وظيفه همه مردم ميداند تا نسبت به سرنوشت يکديگر علاقهمند شوند؛ ميتوان در امر به معروف و نهي از منکر اين نظارت و وظيفه را به روشني ديد. «مردان و زنان با ايمان، بعضي ناظر و سرپرست بعضي ديگرند، به اين معنا که همديگر را امر به معروف و نهي از منکر ميکنند».
? ارزشيابي: بررسي ميزان رسيدن به اهداف با توجه به امکانات موجود را ، ارزشيابي گويند. اسلام اهميت خاصي براي ارزشيابي قائل است و آن را تحت عنوان محاسبه روزانه براي هر مسلمان توصيه ميکند. چنانکه حضرت امام کاظم (ع) ميفرمايد: «از ما نيست کسي که هر روز در يک محاسبه به ارزشيابي کارهاي خود نپردازد و اگر کار نيکي انجام داد از خدا فزوني آن را نخواهد، و اگر کار زشتي انجام داد، از خدا آمرزش و توبه نخواهد».
? تصميم گيري: امروزه بخش مهمي از وقت و کار مديران صرف حل مشکل و تصميم گيري مي شود به طوري که مي توان گفت وظايف اساسي برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و کنترل نيز مستلزم تصميم گيري است بر اثر تصميم، خط مشي ها، جريان امور و اقدامات آتي مشخص شده، دستورات لازم صادر مي گردند بنابراين تصميم گيري چارچوبي براي عملکرد کارکنان سازمان فراهم مي سازد. در مديريت اسلامي نيز توجه بسياري به امر تصميم گيري شده است تا آنجا که امام علي (ع) تصميم فرد را برابر با ميزان عقل و انديشه او مي داند
در قرآن ، سه مرحله براي تصميم گيري بيان شده است : 1- مشورت 2- اتخاذ تصميم 3- توکل بر خداوند
ابزار مديريت از ديدگاه اسلام
? سعه صدر: سعه صدر به معناي داشتن ظرفيت لازم در برخورد با مسائل گوناگون، يکي از ابزارهاي مهم و مؤثر مديريت است؛ حضرت علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «ابزار مديريت، شرح صدر و گشايش سينه است».
? نيروي انساني: مدير بيشتر طرحها و انديشههاي مديريت را از طريق همکاران انجام ميدهد؛ در واقع کليه افرادي که در سازمان و تشکيلات کار ميکنند، وسيله و عاملي براي مديرند. در مديريت اسلامي که ريشه الهي دارد، انديشهها و طرحهاي نشأت گرفته از وحي در چارچوب ضوابط مکتب و با رعايت اصل فطرت و اصول انسانيت به دست همکاران مؤمن سپرده ميشود و از آنها خواسته ميشود تا به عنوان تکليف شرعي در گسترش و اجراي آن بکوشند؛ هر چند خود مدير جلودار کاروان است.
منبع: روزنامه ايران ارسال توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43